863
تفسير نورٌ علي نور ج2

هذا...» 1 و اين آيت جواب آنكس است كه ما را گويد: چه ايمنى از آنكه در اقصاى بلاد معارضه قرآن آورده باشند ؛ و لكن به ما نرسيده باشد، يا اگر انسيان نياوردند چرا نشايد تا جنّيان آورده باشند؟ جواب آن است كه گوييم: امّا اگر در بعضى بلاد آورده بودندى ممكن نبودى كه به ما نرسيده بودى. از توفّر دواعى به نشر و اذاعت آن چنان كه اين محالات و جزافات كه گفته اند چون: فُصول و غايات* و مانند آن.
و امّا حديث جنّيان: ما وجود ايشان به سمع دانيم همان سمع آمد و ما را ايمن كرد به اين آيت از آنكه ايشان اين قرآن را معارضه آورده باشند، بقوله «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ» **. 2
2008. علامه شعرانى: * به نظر مى رسد كه فصول وغايات از كتب غلات است.
2009. ** اگر گويى: اين احتجاج صحيح نيست، چون اعجاز قرآن وقتى ثابت مى شود كه بدانيم كسى مانند آن نياورده است و چون اين را دانستيم قرآن حجت مى شود و قبول آن واجب اما وقتى كه اعجاز آن ثابت نشده و احتمال بدهيم كسى مانند قرآن آورده باشد هنوز نمى دانيم حجت است و از جانب پروردگار تا به قول قرآن كه گويد هيچ كس مانند او نمى آورد اعتماد كنيم، در جواب گوييم: آن كس كه قرآن را هنوز ثابت ندانسته و اعجاز آن بر وى معلوم نگشته اعتقاد به وجود جن هم نبايد داشته تا بگويد شايد جن مثل قرآن آورده باشد. و اگر گويى: مشركان عرب كه قرآن را از طرف پروردگار نمى دانستند به وجود جن معترف بودند، گوييم: اعتقاد آنها درباره جن چنان محكم واستوار نبود كه به قدرت آنها بر گفتن مثل قرآن شبهه كنند، لذا چنين اعتراض بر پيغمبر نكردند با اينكه گوييم وقتى نظير قرآن ظاهر نشده و كسى از آن آگاه نباشد اعجاز قرآن ثابت است چون به مقتضاى لطف الهى واجب است مدعى كاذب را كه چيزى به غلط نسبت به خدا مى دهد به وجهى رسوا كند. 3

1.انفال (۸): ۳۱.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۶ ـ ۲۸۷.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
862

از وراء عالم طبيعت دستورى نرسيده و فروغى نتافته، همه چيز جماد بود و صامت. ۱
2005. ** آنچه افلاطون و ارسطو و ساير حكما درباره روح گفتند صحيح اما بسيار مجمل است و بيش از اين نيست كه روح موجودى است مجرد مستقل از بدن و باقى پس از فناى بدن مانند كسى كه بداند در مغرب مملكتى است اما تفصيل شهرها و مردم آن را نداند. ۲
روض الجنان: وكيل ورى. ۳
2006. علامه شعرانى: ورى كلمه اى است كه دلالت بر حرفه و صنعت مى كند مانند دانشور و پيله ور و پاى مردى فارسىِ آن است. ۴
روض الجنان: بار خدايا! از تو آمدم و با تو آمدم. ۵
2007. علامه شعرانى: يعنى از جانب تو آمدم و سوى تو برگشتم. ۶

88 . «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» .

روض الجنان: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاْءِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ» آنگه باز نمود كه: اگر جن و انس مجتمع شوند بر آنكه تا قرآنى مانند اين بيارند، نيارند و نتوانند آوردن، امّا از جهت فقد علم به نظم و ترتيب آن، بر قول آنان كه وجه اعجاز فرط فصاحت گويند، و امّا از آنجا كه رها نكنيم و علم نيافرينيم ايشان را به آن بر مذهب آنان كه صرفه گويند «وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» و اگر بهرى يار بهرى باشند، و اگر چه متظاهر و متعاون باشند. گفتند: اين آيت آنگه آمد كه كفّار گفتند: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْل

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۰.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۵؛ در چاپ مشهد «وكيل درى» ضبط شده است.

3.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۸۶.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144132
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به