مورد كافى است و يك معجزه كه پيغمبر اظهار نمايد نبوت او ثابت است. ۱
92. «أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلاً» .
روض الجنان:... و بعضى دگر گفتند «قَبِيلاً» ؛ اى جماعات جمع قبيله، و نصب او بر حال است، و آيت دليل است بر آنكه ايشان با كفرشان مشبّهى بودند، چه اين معنى روا ندارد الاّ آنكه خداى را جسم گويد ـ تعالى عُلُوّاً كبيراً. ۲
2011. علامه شعرانى: چون مردم عامى وجود غير جسم را انكار مى كنند و مى گويند اگر خدا و ملائكه هست بايد جسم باشند ديدنى و طلب اين معجزات ناشى از همان و هم غلط است. ۳
93ـ94. «أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلاّ بَشَراً رَسُولاً * وَ ما مَنَعَ النّاسَ أَنْ يُؤمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلاّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللّهُ بَشَراً رَسُولاً» .
روض الجنان: «هَلْ كُنْتُ إِلاّ بَشَراً رَسُولاً» ؛ من هستم الاّ آدميى فرستاده؟ و اينكه شما گفتى در مقدور بشر نباشد* و جز فعل قادر الذات نبود.
«وَ ما مَنَعَ النّاسَ أَنْ يُؤمِنُوا» ، آنگه بر سبيل تعجّب گفت: چه منع كرده است مردمان را از آنكه ايمان آرند «اِذْ جاءَهُم الهُدى» ، چون قرآن و بيان و ادلّه و معجزات به ايشان آمد، الاّ آنكه مى گويند: خداى آدميى را به پيغامبرى فرستاده است؟ ۴ **
2012. علامه شعرانى: * بلكه هيچ ممكن نباشد چون خدا جسم نيست و رفتن به آسمان براى ديدن خدا محال است. ۵
1.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۴.
2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۹۱.
3.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۶.
4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۲۹۳.
5.روح الجنان، ج ۷، ص ۲۸۶.