2085. علامه شعرانى: در مجمع البيان گويد: آفتاب در چشمه گل آلود فرو مى شد يعنى از پشت چشمه نه آنكه حقيقة در گل و لاى فرو رود و خداوند فرمود ذوالقرنين آن را چنان يافت مانند كسى كه كناره دريا ايستاده باشد چنان يابد كه خورشيد در آب فرو مى شود با آنكه حقيقةً در آب نمى رود. و اين تأويل از ابو على جبائى و ديگران از قدما هم نقل شده و گفته اند خورشيد بسيار از زمين بزرگ تر است و محال است در چشمه اى از چشمه هاى زمين فرو رود. ۱ و نيز خورشيد از آسمان است و زمين كره است و در گشتن نزديك زمين نمى شود. عجيب است كه مؤلف به اين معنى اشاره نكرده است. ۲
روض الجنان: «قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ» ؛ ما گفتيم اى ذوالقرنين. ۳
2086. علامه شعرانى: اين گفتار دليلِ پيغمبرىِ ذوالقرنين نيست چون خداوند در قرآن مجيد بسيارى از جمادات را مانند آسمان و زمين و كوه و زنبور عسل و آتش و غير اينها مخاطب خويش قرار داد «قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ»۴ ، «وَ قُلْنا لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً»۵ ، «وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي»۶ و غير ذلك از شماره بيرون است و مراد تسخير تكوينى والهام است به اسكندر كه به فتح بلاد عالم برود و خداوند را در آن مصلحتى بود كه علوم و آداب يونانيان را به همه عالم منتشر سازد؛ چون در آن عهد مردم يونان وارث افكار وعلوم بشر بودند و ذخائر عقول بزرگان عالم در طب وعلوم طبيعى و رياضى و صنايع مطلقا نزد آنان بود و پس از غلبه اسكندر بيش از هزار سال همه مردم جهان زبان يونانى را زبان علمى گرفته و علوم آنان را مى آموختند، مانند زبان عربى پس از اسلام؛ حتى حواريين عيسى انجيل را به