903
تفسير نورٌ علي نور ج2

بودند از جنس مغولان.
بارى، اصل وجود آنان در تاريخ معلوم است هر چند ندانيم با كدام يك از طوايف معروفه زمان ما منطبق مى شوند، اما آنچه شقيق و اعمش گفتند نه از امام يا پيغمبر است ونه از تاريخ معتبرى نقل شده، افسانه بى اصل است و از مبالغاتى كه غالباً در ذهن عوام تكوّن مى يابد. بارى، مردم زمان اسكندر ترس از طغيان مأجوجيان در دل داشتند چون در نزديكى زمان آنها كه هنوز از خاطره ها محو نشده بود طغيان كردند و باز از تاختن مجدد آنان بيمناك بودند و چون در آن وقت حمله شديد و فتنه اى غير حمله سيتها نقل نشده و نبوده است قول كسانى كه يأجوج و مأجوج را همان سيتها و بازماندگان آنها مى دانند به نظر صحيح تر مى آيد و پس از آن قول آنها كه ايشان را از نژاد مغول دانند هم به نظر بعيد نمى رسد گرچه از جانب آسياى صغير و قفقاز به جنوب تاخته باشند. ۱
روض الجنان:... خداى تعالى [ذوالقرنين را] گفت: من تو را چندان قوّت و طاقت دهم كه به اين كار قيام كنى، و شرح صدرت كنم، و دلت را ثبات دهم و سمعت تيز كنم، ... چون خداى تعالى اين بگفت، او گفت: سميع و مطيعم فرمان تو را. آنگه قصد مغرب زمينى كرد به آن امّت كه ايشان را «ناسك» گويند. چون آنجا رسيد جمعى ديد كه عدد ايشان جز خداى نشناخت، با زبانهاى مختلف و اَهواى متفرّق. چون چنان ظلمت بر ايشان گماشت تا گرد ايشان درآمد سه پاره، به مانند سه سراى پرده تا ايشان را با يك جاى بهشت، آنگه نور را ره داد در ميان ايشان، و او بيامد و ايشان را با خداى دعوت كرد، قومى ايمان آوردند و بيشترينه بر كفر مقام كردند... . ۲
2091. علامه شعرانى: مورخان يونان گويند: اسكندر در آغاز سلطنت كه به جاى پدر نشست درمعبد آوازى شنيد كه هاتفى مى گفت: اى فرزند، هيچ كس در پيش تو تاب

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۷۷.

2.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۳۴ـ۳۵.


تفسير نورٌ علي نور ج2
902

جانب غرب ايمن نشد و با آنها صلح نكرد به جانب شرق نيامد و قاعده لشكر كشى و كشور دارى همين است. ۱

94. «قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا» .

روض الجنان: اَعْمش روايت كرد از شقيق بن عبدالله كه او گفت: من از رسول عليه السلامپرسيدم حديث يأجوج و مأجوج، گفت: يأجوج، اُمّتى اند و مأجوج اُمّتى، هر امّتى از ايشان چهار صد هزار امّت اند هيچ كس از ايشان بنميرد تا از صُلب خود هزار فرزند نرينه نبينند* كه سلاح بردارند و كارزار كنند... . ۲
2090. علامه شعرانى: نام مأجوج در تورات و انجيل نيز آمده است و آنها چنان كه تورات گويد از فرزندان يافث ابن نوحند و از كتاب حزقيل باب 38 و 39 معلوم مى گردد كه فساد و فتنه بسيار مى كردند و حضرت حزقيل بر آنها نبوت كرده و در مكاشفات يوحنا خبر مى دهد در آخرالزمان بار ديگر بر زمين مستولى شوند و فساد كنند. و مورخان نصارا گويند اين طائفه سيتها هستند كه در نواحى شمال آن سوى آسياى صغير و يونان مى زيستند، و بعضى گويند سقلابيان هم از آنانند كه امروز اسلاو مى گويند و در قرن هفتم پيش از ميلاد بر جنوب تاختند و آشور وليدى را گرفتند و فساد بسيار كردند و تا مصر رفتند و كسى نتوانست آنها را از پيشروى باز دارد و قومى وحشى بودند از گوشت و شير اسب تغذيه مى كردند و خداى جنگ را در صورت حربه مى پرستيدند و اگر يكى از رؤساى آنها مى مرد زن و بستگان او را با او مى كشتند و دفن مى كردند. و بعضى گويند ناحيه ميان بحر خزر و بحر سياه مسكن اين قوم بود وبعضى مانند امام رازى معتقدند كه يأجوج و مأجوج از نژاد زرد

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۷۵.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۲ ـ ۳۳.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 148078
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به