907
تفسير نورٌ علي نور ج2

يأجوج و مأجوج بيايند و اين سد مى شكافند... . ۱
2094. علامه شعرانى: قول قتاده و روايت ابوهريره معتبر نيست اما دليل آن است كه شكافتن سد در روز قيامت يا نزديك آن نيست بلكه پيش از آن است وقتى باشد كه يأجوج و مأجوج بر غالب زمين مسلط گردند و مدتى به آزار مردم پردازند، آن گاه به علتى هلاك شوند و خداوند باز مسلمانان را بر آنها ظفر دهد. و چون در زمان ما هيچ نقطه از زمين غير مكشوف نمانده است وهيچ امت غير معلوم، وهمه طوايف انام به يكديگر راه دارند و باهم محشورند و اگر يأجوج و مأجوج طايفه اى از نژاد مغول بودند چنان كه غالب مفسرين اسلام گويند يا سيت ها چنان كه اكثر نصارا معتقدند هم اكنون سد را شكافته و در جهان پراكنده اند بلكه مغولان به عهد چنگيز در جهان غلبه يافتند و صقلابيان و سيت ها در دو قرن اخير به غايت شوكت رسيده و بر بسيارى از جهان معموره تسلط يافته اند واين روايت قتاده تحقق يافته است. ۲
روض الجنان:... وهب گفت: ايشان بر هيچ گياهى و چوبى و درختى نيايند و الاّ بخورند. آنگه جويهاى زمين باز خورند و هر كه را از مردمان يابند بخورند و جمله زمين بستانند الاّ مكّه و مدينه و بيت المقدس، كه بر اين سه جاى ظفر نيابند. ۳
2095. علامه شعرانى: اگر مغولان بودند بر عمده ممالك دست يافتند غير مكه و مدينه و شام وبعضى بلاد غربى و اگر قوم سيت باشند باز بر اين بلاد مسلط نشدند و عباراتى كه در اين روايت هست كنايت از تصرف همه ثروتها و آبهاى زمين است. ۴

98ـ99. «قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا * وَ تَرَكْنا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً» .

روض الجنان: «قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي» ذوالقرنين گفت: اين سد كردن و پرداختن او

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۹.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۸۲.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۴۱.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۸۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
906

آن را نسبت به انوشيروان مى دهند و انوشيروان در اين عمل اقتدا به اسكندر كرده است و سد اسكندر شايد درنواحى شمال يونان يا در اطراف تركستان بود و اما صد فرسخ فاصله ميان دو كوه مبالغه است و در روايتى آمده كه عرض وادى ميان دو كوه 150 ذراع بود. ۱
2093. ** در روايت ديگر صريح گويد اين قوم بنى اسرائيل بودند از امت موسى عليه السلام. و گفتيم كه اسكندر به بيت المقدس رفت، آنان را آزاد ساخت واز متابعت قوانين دولتى يونان مستثنى فرمود و ساير سخنان مبالغه آميز كه عادت ناقلان است و وقايع درست را به صورت افسانه در مى آورد مطابق قرآن نيست. مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب سيف الأمّه (ص 276) از كتاب تاريخ معتبر يهوديان كه مؤلف آن يوسف بن گوريون است و اروپاييان هم بدان اعتماد دارند عبارات عبرانى وى را درباره اسكندر آورده و ترجمه كرده است، گويد:
اسكندر ميانه بالا قامتش سه ذراع بود پادشاه قوى بود، مرد با خدا بود و در پيشانى او دوشاخ بود مثل دو شاخ گاو... وچون پدرش پوليپوس وفات كرد اهل مقدونيا را جمع كرد و گفت بشنويد از من اى بزرگان مقدونى، اى اهل روم نگاه كنيد و ببينيد در من و پشت من. بشنويد در جبروت انسان به غير از حق (سبحانه و تعالى) به تنهايى كه اوست فرج دهنده شما.
و هم از كتاب گمارا كه از كتب معتبره يهود است نقل كرده كه: پس از جمع كردن علماى بنى اسرائيل آنچه از ايشان سؤال كرد و آنها از تورات جواب آوردند تحسين كرد ايشان را و خلعتهاى ارغوانى به ايشان پوشانيد و طوقهاى طلا زينت گردنهاى ايشان كرد و او صاحب حكمت فلسفه و شاگرد ارسطا طاليس بود. ۲
روض الجنان:... و قتاده روايت كرد از ابورافع از ابوهريره كه، رسول صلى الله عليه و آله گفت:

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۸۰.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۳۸۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 144128
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به