2105. علامه شعرانى: دركتب نصارا آمده است كه چون نام وى را يحيى گذاشت كسان وى پرسيدند: چگونه نام او را يحيى گذاشتى وحال آن كه در خاندان تو پيش از اين كسى بدين اسم نبود؟ ۱
15. «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا» .
روض الجنان: «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ» ؛ و سلام بر او باد، آن روز كه او را بزادند و آن روز كه بميرد، و آن روز كه او را زنده كنند... و گروهى گفتند: «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ» ، معنى آن است كه: سلامت است او را از آن عبث شيطان در ولادت و اغرا و اغواى او در وقت بلوغ، و آن روز كه بميرد از هول مطّلع، و آن روز كه او را زنده كنند از اهوال قيامت و عذاب دوزخ. ۲
2106. علامه شعرانى: به ظاهر، مراد از مردن رفتن جان است از تن نه مردن حتف الانف؛ چون در روايات اسلام و نصارا حضرت يحيى را كشتند وچون در قرآن ذكر قتل او نيست مؤلف هم در شرح آن چيزى نياورده، ولى مسلمانان و مسيحيان متفقند كه چون وى مردم را به عمل به شريعت و ترك فحشا و منكرات دعوت مى كرد رئيس كشور يهوديه موسوم به هروديس كه از دست روميان حكومت بنى اسرائيل بدو مفوّض بود يحيى را به زندان افكند و يحيى وى را ازمباشرت با زنى هيروديا نام كه بر وى نامحرم بود منع مى كرد و هيروديس به فحشا اصرار داشت تا زن حيله انگيخت و فرمان قتل يحيى را از هيروديس گرفت و سر مطهر او را پس از كشتن در مجلس او آورد در طبقى و پيش او نهاد. خداوند بدين عمل بر آنان خشم گرفت و طيطوس را برآنها مسلط كرد چنان كه در سوره بنى اسرائيل گذشت و در آن عهد عادات و رسوم روميان در ميان امت موسى عليه السلام رسوخ كرده و در احكام شريعت سست شده بودند و نصايح متدينان در آنها اثر نداشت و طالب كسى بودند ظاهر شود و دين حق را رواج