917
تفسير نورٌ علي نور ج2

روض الجنان:... اَمّا حديث ذبح مرگ على احد وجهين باشد، امّا رسول عليه السلام بر طريق تمثيل گفت* و امّا خداى تعالى اينكه فرمايد در قيامت بر طريق تمثيل فرمايد**، يعنى چنان انگارى كه اين «كبش املح» مرگ است، چون او را كشتند طمع نيست در آنكه باز زنده شود، همچنين طمع نيست كس را در آنكه بميرد و به مرگ از آنچه در اوست برهد، اين خبر بر اين تأويل باشد. ۱
2115. علامه شعرانى: * مقصود مؤلف آن است كه حقيقةً گوسفندى نمى كشند در روز قيامت؛ چون روز قيامت روزى نيست كه جاندار به كشتن بميرد بلكه اين بر طريق تمثيل فرمود وتشبيه؛ يعنى مرگ را از ميان بردارند و نباشد، چنان كه گوسفند ذبح شده ديگر نيست. ۲
2116. ** يعنى در حقيقت گوسفند مى كشند اما اين گوسفند نه مرگ است بلكه حيوانى است و پس از كشته شدن خداوند گويد: همچنان كه اين گوسفند نابود شد مرگ هم نابود شود. اين دو وجه هر دو مرضى مؤلّف است. ۳

56 . «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» .

روض الجنان: ... و سبب بردن او بر آسمان، عبداللهِ عبّاس گفت و كعب الاحبار و علماى سير كه: سبب آن بود كه ادريس روزى مى رفت در گرماى آفتاب رنجور شد، گفت: بار خدايا! من يك روز در گرما طاقت نمى دارم، آن فريشته كه او حامل آفتاب است به يك روز پانصد ساله راه مى ببرد، اثر او به او نزديك است ثقل و گرماى آفتاب بر او چگونه باشد؟...
وَهبِ منبِّه گفت: هر روز چندانى عبادت از ادريس به آسمان مى بردند كه از جمله اهل زمين، فرشتگان از آن عجب بماندند، ملك الموت را تاسه ديدار او خاست، از

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۱۷.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۸۷ ـ ۸۸ .


تفسير نورٌ علي نور ج2
916

2112. علامه شعرانى: مقصود از اين جمل واضح نيست. ۱

39. «وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا يُؤمِنُونَ» .

روض الجنان:... اعمش روايت كرد از ابوصالح از ابو سعيد خُدرىّ كه، رسول عليه السلامگفت: روز قيامت مرگ را بيارند كأنَّهُ كَبْشٌ اَمْلَح؛ پندارى گوسپند سياه سپيد است و از ميان بهشت و دوزخ بدارند و اهل بهشت و دوزخ را گويند: اين را مى شناسى؟ گويند: آرى، اين مرگ است. ۲
2113. علامه شعرانى: اين گونه الهام و علم ضرورى در عالم رؤيا هم براى انسان اتفاق مى افتد؛ كسى را مى بيند و يقين دارد اميرالمؤمنين عليه السلام با يكى از ائمه عليه السلام است با آنكه آنها را نديده ونشناخته و اينجا هم مرگ به صورت گوسفند مجسم مى شود و آن را مى شناسند چون نزديك ترين چيز به مرگ در نظر انسان گوسفند است كه هميشه كشته گوسفند پيش نظر او است وهرگاه تمثل معانى و اعمال به صورت مناسب آن تحقق يابد صورتى مناسب تر از صورت گوسفند براى مرگ نخواهد بود. و اينكه گفتيم به ظاهر روايت مطابق تر است از آن دو تأويل كه مؤلف در آن خواهد كرد؛ چون پيغمبر فرمود خود مردم آن گوسفند را مى شناسند كه مرگ است و بنابر تأويل مؤلف مرگ چيز ديگر است و گوسفند چيز ديگر و يكى تشبيه به ديگر شده است مثل آنكه از تو پرسند: فلان چه شد؟ تو چراغى را به دم خاموش كنى يعنى مرد. ۳
روض الجنان: اشارت كرد به دست فرا دنيا. ۴
2114. علامه شعرانى: دست فرا بردن يعنى دست را نزديك چيزى بردن و دست فرا دنيا بردن يعنى سوى دنيا بردن. ۵

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۱۳.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۸۷ .

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۱۶.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۱۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138826
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به