روض الجنان:... اَمّا حديث ذبح مرگ على احد وجهين باشد، امّا رسول عليه السلام بر طريق تمثيل گفت* و امّا خداى تعالى اينكه فرمايد در قيامت بر طريق تمثيل فرمايد**، يعنى چنان انگارى كه اين «كبش املح» مرگ است، چون او را كشتند طمع نيست در آنكه باز زنده شود، همچنين طمع نيست كس را در آنكه بميرد و به مرگ از آنچه در اوست برهد، اين خبر بر اين تأويل باشد. ۱
2115. علامه شعرانى: * مقصود مؤلف آن است كه حقيقةً گوسفندى نمى كشند در روز قيامت؛ چون روز قيامت روزى نيست كه جاندار به كشتن بميرد بلكه اين بر طريق تمثيل فرمود وتشبيه؛ يعنى مرگ را از ميان بردارند و نباشد، چنان كه گوسفند ذبح شده ديگر نيست. ۲
2116. ** يعنى در حقيقت گوسفند مى كشند اما اين گوسفند نه مرگ است بلكه حيوانى است و پس از كشته شدن خداوند گويد: همچنان كه اين گوسفند نابود شد مرگ هم نابود شود. اين دو وجه هر دو مرضى مؤلّف است. ۳
56 . «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» .
روض الجنان: ... و سبب بردن او بر آسمان، عبداللهِ عبّاس گفت و كعب الاحبار و علماى سير كه: سبب آن بود كه ادريس روزى مى رفت در گرماى آفتاب رنجور شد، گفت: بار خدايا! من يك روز در گرما طاقت نمى دارم، آن فريشته كه او حامل آفتاب است به يك روز پانصد ساله راه مى ببرد، اثر او به او نزديك است ثقل و گرماى آفتاب بر او چگونه باشد؟...
وَهبِ منبِّه گفت: هر روز چندانى عبادت از ادريس به آسمان مى بردند كه از جمله اهل زمين، فرشتگان از آن عجب بماندند، ملك الموت را تاسه ديدار او خاست، از