را نقل مى كنند تا مردم نپندارند در نقل خيانتى كردند و چيزهايى كه نپسنديدند به سليقه خود از دين حذف كردند. و شايد حق همان بود كه حذف كردند. ۱
16. «فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى» .
روض الجنان: قوله: «فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها» ، اين نهى است موسى را عليه السلام و مراد جمله مكلّفان. و نهى، مغايبه است، يعنى نبايد تا تو را منع كنند. وصدّ، منع باشد از خير، ... آن كس كه ايمان ندارد به آن، يعنى نبايد كه كافران تو را باز دارند از ايمان به قيامت وبيان او كردن و اعمالى كه تو را در قيامت سود دارد... . ۲
2130. علامه شعرانى: بايد دانست كه در تورات فعلى كه در دست يهود است نه ذكر قيامت است و نه يادى از بهشت وجهنم و به مقتضاى آيات قرآن ايمان به معاد از وحى موسى عليه السلاموجزء دين او بود و خداوند او را از ترك بيان نهى فرمود. پس موسى عليه السلام بيان معاد كرد اما به تدريج از دين آنان خارج و فراموش شد، چون فقه براى كاهنان سود دنيوى بسيار داشت و همه اقبال به دانستن آن مى كردند و طالب فقه بيشتر بودند و نسخ آن فراوان تر و باقى ماند و همچنين ذكر قصص و تواريخ براى گرم كردن مجالس مرغوب بود و تورات فعلى مجموعه از فقه وتاريخ است كه بنى اسرائيل خود فراهم كردند نه موسى عليه السلام و نوشته اصلى آن حضرت در دست نيست. اما اسلام، ذكر معارف و معاد در قرآن و احاديث بسيار است چنان كه كمتر از يك عشر آيات قرآن در فقه مى باشد، بيم آن نمى رود كه اصول دين منسوخ و فراموش شود با وجود قرآن. ۳
18. «قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَارِبُ أُخْرى» .
روض الجنان: عبداللهِ عبّاس گفت: موسى عليه السلام زاد و متاع خود بر عصا نهادى و از او