925
تفسير نورٌ علي نور ج2

2133. علامه شعرانى: در روايت است كه پيغمبر اكرم در مدت رضاع كه نزد حليمه بود فرزندان وى ديدند دو مرد آن حضرت را از كنار ايشان ربودند و بالاى كوهى بردند و دلش بشكافتند و قطعه خونى بيرون آوردند. خبر به حليمه دادند، او پريشان شد و آمد و حضرتش را سالم ديد بى نشانه زخمى و خونى. شايد بنا بر صحت روايت تمثل موجود روحانى بود به صورت جسمانى براى بيننده مانند «فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا»۱ كنايه از دور نگاه داشتن مبادى شر از دل او مانند كينه و حسد و وسوسه و صفات نقص كه در ساير مردم هست و در پيغمبر نبود. و معلوم است كه ديدن ملائكه به چشم محال نيست، ديدن صفات بخل و حسد و كينه هم به صورت خون محال نيست و در بعض روايات قصه شرح صدر را در ضمن معراج آورده كه پيغمبر خود ديد و دل آن حضرت را به آب برف شستند، و بنابراين روايت هيچ عجب نيست؛ زيرا كه ديدن اين امور شأن پيغمبران است. ۲

27. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي» .

روض الجنان: رُتّه. ۳
2134. علامه شعرانى: «رتّه» به معنى لكنت، در غير اينجا نديدم. ۴
روض الجنان: انگشت دميده. ۵
2135. علامه شعرانى: ذغال افروخته. ۶

40. «فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ يا مُوسى» .

روض الجنان: ... محمّد بن كعب گفت: بدان قدرى مقدّر كه انداخته بودند كه تو

1.مريم (۹): ۱۷.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۵۸.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۴۵.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۵۸.

5.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۴۶.


تفسير نورٌ علي نور ج2
924

برگرفتى او را بمنزلت راحله بود، و چون خسته شدى بر او نشستى، در زير ران او رهوار مى رفتى و او رسن و دلو نداشتى، آن عصا به چاه فرو گذاشتى بر طول چاه دراز شدى و شعبه هاى او بر شكل دلو شدى تا او آب بر آوردى براى خود و گوسپندان. و چون به شب فروآمدى، به زمين فرو زدى مانند دو مشعله از او روشنايى بتافتى. و چون در زمين نشيب شدى، عصا دراز شدى، و چون بر زمين فراز رفتى كوتاه شدى،* فهذا معنى قوله: «وَ لِيَ فِيها مَارِبُ»۱ . و از روى تازى** «اُخَر» بايست كه مَأرب جمع است. ۲
2131. علامه شعرانى: * اين مآرب و فوائد را ثعلبى در عرائس آورده است و گويد مطلعان از اخبار گذشتگان چنين گفتند. ۳ بارى اعتماد بسيار بر قول ثعلبى نيست و اين سخنان نه از معصوم است و نه از كتب تواريخ معتبر. ۴
2132. ** در زبان عربى صفت مطابق موصوف است در افراد و جمع، اما در بعض زبانها مانند فارسى چنين نيست، گويند: مردان نيك و پيغمبران بزرگ. ۵

25. «قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» .

روض الجنان: قوله تعالى: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» ؛ موسى عليه السلام عند آن حال كه او را گفتند: تو را به فرعون بايد رفتن به رسالت، گفت: بار خداى من و پروردگار من! دل من روشن گردان و اين دلتنگى از من ببر. و شرْحُ الْكَلامِ بَسْطُهُ و كَشفُ المَعْنى فيهِ، و تفسيرى كه مخالفان دادند در شرح صدر كه مراد سينه شكافتن است و دل شكافتن*، چنان كه در حقّ رسول عليه السلام گفتند فى قوله: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ...» . ۶

1.طه (۲۰): ۱۸.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۳۷ ـ ۱۳۸.

3.رك: عرائس المجالس، ص ۱۵۶.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۵۳.

5.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۴۵. انشراح (۹۴): ۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 126537
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به