929
تفسير نورٌ علي نور ج2

70. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى» .

روض الجنان: «قالَ آمَنْتُمْ» ؛ ابن كثير و حَفْص و وَرْش خواندند. «آمَنْتُمْ» ، على لفظ الخبر، و كوفيان الاّ حفص به دو همزه خواندند علَى الاستفهام. و باقى قرّاء به همزه اى از پس او مدّى. ۱
2143. علامه شعرانى: يعنى على العجالة با تسهيل همزه دويم. ۲

88 . «فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ» .

روض الجنان: ... مجاهد گفت: سامرى آن گوساله به صنعت چنان ساخته بود مخارق گلوى او كه چون بادى در زير او دميدندى آن باد در شكم او افتادى از گلوى او آواز گاوى برون آمدى چنان كه آواز نى و مزمار به اختلاف مخارق مختلف مى شود. آنگه آن را بياورد و بر مَهَبِّ باد نهاد و پيرامن او استوار كرد تا باد به زير او در شكم او شود، آنگه ايشان را جمع كرد و گفت: بيا تا بنگرى كه من از آن حُلىّ چه ساختم بيامدند و بديدند، گوساله اى سخت نيكو پراسته بود و مرصّع كرده به انواع جواهر. ايشان در آن مى نگريدند تا ناگاه باد برآمد و در شكم او افتاد و به گلوى او برون آمد، آوازى حاصل آمد بر شبيه آواز گاو. ايشان كه آن ديدند. سجده كردند و گفتند: «هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ» اين خداى شماست و خداى موسى... . ۳
2144. علامه شعرانى: اگر گويى: سامرى از ترويج بت پرستى چه طرفى مى بست و از اين كار زشت چه تمتعى مى برد؟ در جواب گوييم: در آن عهد غالب مردم جهان يا همه آنان غير بنى اسرائيل بت پرست بودند مقتدرتر و متمدن تر از ايشان و اقوام ضعيف تشبه به اقويا را فخر خود مى شمارند و آن را موجب نجات از ذلت مى پندارند

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۶۵.

2.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۷۴.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۷۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
928

63. «قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى» .

روض الجنان: ... و ابو عمرو بن العلاء و عيسى بن عمر خواندند: انّ هذَين لَساحرانِ، بر اصل خود به «يا»، و ابو عمرو گفت: شرم دارم از خداى كه: «انَّ هذانِ» خوانم* و باقى قُرّاء «انّ هذان» خواندند، گفتند: از عايشه پرسيدند اين آيت، و قوله: «وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ...» ، ۱ و قوله: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ النَّصارى وَ الصّابِئُونَ ...» ، ۲ گفت: اين همه خطاى است از نويسنده. و اَبان گفت: اين آيت پيش عثمان بخواندم، گفت: لَحْن است، گفتم: پس بگردانيم از مُصْحف، گفت: رها كنى كه حلالى و حرامى به او تعلّق ندارد، و اين قول ضعيف است لِمُخالَفَة الاجْماع،** براى آنكه در امّت كس نگفت كه در قرآن لحنى هست. ۳
2141. علامه شعرانى: * چون «هذين» اسم انّ منصوب است و هذان مرفوع برخلاف قاعده نحو مى باشد. ۴
2142. ** علامه حلى اين سخن را از مطاعن عثمان شمرده است؛ چون دلالت مى كند برعدم تدبر وى. اگر گويد از آسمان به لحن نازل شده، خطا است. و اگر گويد مردم به غلط تحريف كردند و صحيح نازل شده بود تحريف خلاف اجماع و تواتر است و ليكن عجب است كه اهل خلاف نسبت تحريف قرآن به شيعه مى دهند و شيعه آن را از عثمان عجب مى شمارند و آنكه خردمند است داند كه وجود اين كلمه در قرآن دليل بزرگى است برعدم تحريف؛ چون اگر بناى قراء بر اعمال رأى و سليقه و مراعات قواعد بوده حتماً اين كلمه را تغيير مى دادند و «هذين» مى كردند اما بنابر سماع بوده است. ۵

1.نساء (۴): ۱۶۲.

2.مائده (۵): ۶۹.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۶۱.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۷۰.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 126533
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به