933
تفسير نورٌ علي نور ج2

2150. علامه شعرانى: * در حشر چون مردگان زنده شوند بدانند كه همان مردمند كه پيش از اين بودند و تازه موجود نشدند. در حقيقت نظير خفته كه بيدار شود و بى هوش كه به هوش آيد و بداند خود او است كه بود نه مانند آدمى كه در اين جهان عهد الست را در خاطر ندارد، و اگر نه اين بود نمى گفت «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ يَوْماً» اما آنچه در برزخ بر او گذشته از عذاب و ثواب، گرچه در ياد دارد وليكن نمى داند چند مدت كشيد، مانند خفته كه زمان براى او درعالم خواب غيرِ زمانِ بيدارى است. ۱
2151. ** آيه دلالت دارد بر آنكه قول اين كسان كه مدت توقف را يك روز گفتند قول امثل و بهتر يعنى به حق و واقع نزديك تر است. و به عبارت ديگر، هيچ فاصله اى ميان مرگ و حشر موجود نيست جز يك روز و بعض آيات و روايات دلالت بر آن دارد كه همان يك روز هم فاصله نيست: «وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاّ ساعَةً»۲ بيش از ساعتى فاصله نيست؛ چنان كه وارد است شهيد چون از روى اسب به زمين افتد در بهشت باشد وحورالعين او را در آغوش گيرند. و مى توان روايات را حمل بر بهشت برزخى كرد اما اين آيه را نمى توان، چون صريح در نفخ صور و قيامت است. و اگر گويند: ميان مردن و نفخ صور مدت برزخ فاصله است و در آنجا نيز كافر و مسلمان عذاب و ثواب بينند، پس چگونه آن را يك روز و يك ساعت پندارند؟ و سخن مؤلف كه فرمايد: در اين فاصله مرده ادراك نمى كند و از مرور احوال و سنين بى خبر است چه معنى دارد؟ گوييم: عالم برزخ و قيامت هر دو غير عالم دنيا هستند و سال و ماه و روز اين جهان ممكن است جارى در آن عالم نباشد و همه عالم برزخ در آنجا كمتر يك روز باشد اگر چه هرگاه بخواهيم منطبق با زمان دنياكنيم هزاران سال كشد: «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ»۳ و حقيقت اين امور و فهم آن را به خداوند و راسخين درعلم واگذار

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۹۱.

2.يونس (۱۰): ۴۵.

3.حج (۲۲): ۴۷.


تفسير نورٌ علي نور ج2
932

فشانيم خاكستر آن. و ابو جعفر المدنىّ خواند: لنحرقنَّهُ، منْ قوْلهم: حرَقتُهُ بالمِبْرَدِ اِذا بَرَدْتَهُ وَحَرَقْتَهُ ايضاً، يعنى به سوهان بساييم و پس در دريا فشانيم. و اصل هر دو كلمه يكى است كه هر دو جاى تفريق حاصل آيد. و اصلِ نسف، گندم بر باددادن باشد تا كاه از او جدا شود، و آلت آن را كه ما «جَوَن» گوييم آن را منسفة خواندند. ۱
2149. علامه شعرانى: «جَوَن» به دو حركت بر وزن فرس فارسى است، آلتى بوده است براى پاك كردن گندم از كاه. و از برهان معلوم مى شود آن را به گاو مى بستند و چنان بوده كه گاو آن را مى گردانيد و گندم پاك مى شد. ۲ و از عبارت مؤلف معلوم مى شود مانند زمان ما آلتى بوده مانند پنجه بر سر چوبى. ۳

103 ـ 104. «يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ عَشْراً * نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ يَوْماً» .

روض الجنان: «يَتَخافَتُونَ» ؛ با يكديگر چيزى كه گويند به سرّ گويند و آواز نرم، چه زهره ندارند كه آواز بردارند از هول آن روز، با يكديگر به سرّ گويند. «إِنْ لَبِثْتُمْ» مقام نكردى شما مگر ده روز*. «ان»، به معنى «ما»ى نافيه است، و براى آن «عَشْراً» گفت و عشْرَةً نگفت كه ليالى خواست، براى آنكه عرب حساب بر ماه كنند و ماه به شب برآيد كه مردم او را ببينند.
آنگه گفت: اگر چه اين حديث به سرّ گويند، ما عالم تريم به آنچه ايشان گويند «اِذْ يَقُولُ» ؛ آنگه گويد كسى كه در ميان ايشان از او نيكو طريقه تر نباشد گويد: «إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ يَوْماً» ؛ شما بيشتر از روزى مقام نكردى در گور، يعنى ايشان را مدّت مقام در گور اندك آيد از آنكه ايشان مرده باشند و بى خبر از مرور احوال و سنين**. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۲.

2.برهان قاطع، ص ۳۶۲.

3.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۸۷.

4.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۸۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 126526
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به