935
تفسير نورٌ علي نور ج2

ثابت است قرائت آن برهمه مردم واجب است. ۱

123. «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى» .

روض الجنان: «قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً» ، خطاب است با آدم و ابليس، گفت: هر دو به زمين شوى بهرى دشمن بهرى، و «جَمِيعاً» ، نصب بر حال است، و قوله: «بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» ، هم درجاى حال است، و التقدير: متَعادينَ متَباغضينَ. «فَإِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً» ؛ اگر به شما آيد از من هُدى، يعنى بيان، از كتاب و رسول و ادلّه و معجزات. ۲
2154. علامه شعرانى: بعض مردم نادان در زمان ما به اين آيه و «يا بَنِي آدَمَ إِمّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ...»۳ تمسّك كردند كه پس از خاتم الانبيا باز پيغمبر آيد به گمان آنكه خطاب يا بنى آدم در زمان پيغمبر ما است. ۴

124. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى» .

روض الجنان: ... و ابوسعيد خُدرى گفت: اين معيشت ضَنْك بر او در گور بود كه گور بر او تنگ شود چنان كه استخوانهاى پهلويش به يكدگر گذر كند. و بر او مسلّط كنند در گور نود و نه اژدها را كه هر يك را هفت سر باشد تا او را مى درند و گوشت او مى خورند تا به روز قيامت، و اگر يك مار از آن ماران يك دم در زمين دمند هرگز زمين نبات نروياند. ۵
2155. علامه شعرانى: ابوسعيد خدرى و امثال وى به روايت اين احاديث به ما فهماندند كه نشئه قبر و عذاب برزخ درعالم ديگر حق است اگرچه محسوس نباشد؛

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۹۴.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۴.

3.اعراف (۷): ۳۵.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۹۷.

5.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۶.


تفسير نورٌ علي نور ج2
934

بايد كرد. و نيز آيه «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ»۱ دلالت دارد كه كفار در قيامت عالم برزخ را فراموش نكرده اند. ۲

114. «فَتَعالَى اللّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً» .

روض الجنان: ... «أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً» ؛ يا اين وعيد ايشان را احداث ذكرى كند و به نوى ياد كردى پديد آرد ايشان را و پندى و عبرتى. ۳
2152. علامه شعرانى: «به نوى» از لفظ «يحدث» مستفاد مى شود و ياد كرد مخفف يادكردن ترجمه «ذكر» است. ۴
روض الجنان: «فَتَعالَى اللّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ» ؛ متعالى است خداى تعالى كه او پادشاه حق است، و ملك و پادشاهى او حق و صواب است، و هر چه جز آن است باطل است يا باطل شود. «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ» ، بعضى مفسّران گفتند: سبب نزول آيت آن بود كه، رسول عليه السلام را چون جبريل عليه السلام قرآن بر او خواندى، او مى خواندى. از حرص او بر آن، خداى تعالى اين آيت فرستاد. و بعضى دگر گفتند: مراد آن است كه، اين قرآن بر اصحاب خود مگير و ايشان را مياموز تا نيك بندانى و تمام بنشنوى. ۵
2153. علامه شعرانى: البته اين تفسير بر تفسير اول رجحان دارد، و تفسير اوّل چنان كه بايد مفهوم نيست. خلاصه آنكه چون آيه بر پيغمبر صلى الله عليه و آله نازل مى شد پيش از آنكه قيود وتفاصيل آن وحى و الهام شود بر پيغمبر واجب نباشد كه به مردم آموزد مثلاً صلات به اجمال واجب شد و پس از آن قرائت و ركوع و سجود و تكبيرة الاحرام و امثال آن و با اينكه اين حكم خاص پيغمبر است چون در قرآن

1.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۹۱.

2.غافر (۴۰): ۱۱.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۱۹۰.

4.روح الجنان، ج ۷، ص ۴۹۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 126524
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به