آن را. داود گفت: نكو گفتى. ۱
2174. علامه شعرانى: * برابر هم بود. ۲
2175. ** «كلّ رجل وضيعته يأكل ضيعة وأهله» ۳ مثلى است، يعنى هر كسى كار خودش، داود گوسفند را دائماً به صاحب زراعت دارد كه از او شبانى نمى آيد اما سليمان موقتاً داد و باز گردانيد به صاحب گوسفند كه درآن بصيرت بيشتر دارد. ۴
83 . «وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ» .
روض الجنان: گاو ورزا. ۵
2176. علامه شعرانى: «ورز» كشت زراعت است و گاو ورزا يا برزا: گاو زراعت. ۶
روض الجنان: [سه كس به ايوب ايمان آوردند:] مردى از اهل يمن، او را يفن* گفتند؛ و دو مرد از ولايت او: يكى را بلد نام بود و يكى را صافر. ۷ **
2177. علامه شعرانى:* نام اين مرد در تورات اليفار است. ۸
2178. ** در تورات «صوفر». و البته در اين كتاب تصحيف شده است. ۹
85 . «وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ» .
روض الجنان: قوله: «وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ» ، اسماعيل بن ابراهيم است، و ادريس اخنوخ است، و قصّه ايشان رفته است پيش از اين... . مفسّران در ذُوالْكفل
1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۵۰ ـ ۲۵۱.
2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۳۷.
3.مجمع البحرين، ج ۳، ص ۳۳: ض ى ع.
4.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۵۹.
5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۲.
6.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۶۱؛ در چاپ مشهد «يفن» ضبط شده است.
7.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۳.
8.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۴۴.