953
تفسير نورٌ علي نور ج2

3. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ» .

روض الجنان: سِتَنْبَه. ۱
2194. علامه شعرانى: «ستبنه» به كسر اول مردم درشت و قوى هيكل و دلير را گويند(برهان). ۲

5 . «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ ... و منكم مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً...» .

روض الجنان: «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ» ؛ اى مردمان! اگر شما در شكّى از آنكه شما را زنده خواهند كرد، چرا انديشه نكنى كه ما شما را اوّل از خاك آفريديم، يعنى پدر شما آدم را. «ثمَّ مِنْ نطْفَةٍ» ؛ آنگه فرزندان او را از نطفه آفريديم، و نطفه اين آب معروف است كه خداى از او فرزند آفرينيد، و اصل او آب اندك باشد مِنْ نَطَفَ إذا قَطَرَ. «ثُمَّ مِنْ عَلَقَةِ» ، آنگه از خونى بسته، براى آنكه آب در رحم از پس چهل روز خونى بسته شود. ۳
2195. علامه شعرانى: قيد چهل روز در قرآن نيامده، بلكه در بعض روايات آحاد است كه در اين گونه امور حجت نيست. و مستفاد از آيه قرآن آن است كه نطفه به تدريج و تعاقب «علقه» و «مضغه» و «استخوان» مى گردد، و به عبارت ديگر متدرجاً سخت مى شود، قوام «علقه» بيش از «نطفه» و قوام «مضغه» بيش از «علقه» و قوام «استخوان» از هر دو بيش است. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۹۸.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۱. برهان قاطع، ص ۶۲۵.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۹۸.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۲.


تفسير نورٌ علي نور ج2
952

طاهر و طامث. ۱
2191. علامه شعرانى: اهل لغت گويند: «امرأة طاهر» بى هاء تأنيث خاص طهارت از حيض است، واگر طهارت از نجاسات و عيوب خواهند «طاهره» گويند به هاء تانيث. ۲
روض الجنان: «وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها» ؛ و هر زنى كه آبستن باشد و بار دارد، بار بنهد و بچه بيفگند بى وقت از هول آن روز، و اين عبارت است از شدّت و سختى آن روز، نه آنكه آنجا حامل يا مرضعى باشد. ۳
2192. علامه شعرانى: يعنى شايد در آن هنگام حامل و مرضع نباشد و غرض بيان سختى هول قيامت است. و اگر گويى: زلزله قيامت پيش از زنده شدن مردگان است پس مردم زمان ما كه پيش از قيامت مرده اند و هنگام خرابى و برهم خوردن آسمان و زمين زنده نشده از هول آن نبايد وحشت داشته باشند، چنان كه پيش از آمدن ما به اين جهان بسيار بلاها و زلزله ها واقع شد و ما نبوديم و نديديم و نترسيديم، خداوند چگونه مردم را مطلقاً از زلزله قيامت مى ترساند به قول: «يا أيّها الناس اتّقوا ربّكم ان زلزلة الساعة...» ، در جواب گوييم: ترس مردم از زلزله قيامت نه از مرگ است. مانند زلزله زدگان دنيا بلكه ترس از عذاب و شقاوت ابدى است كه ترس مرگ در مقابل آن ناچيز است و اين سخن را مسلم نداريم كه نفوس مردگان از شدت اهوال قيامت بى خبر خواهند ماند و ما كه از زلزله هاى پيش از وجود يافتن خود هول نداشتيم براى آن است كه نبوديم اما در قيامت نفوس ما هست. ۴
روض الجنان: مردم بر راهرو بودند. ۵
2193. علامه شعرانى: يعنى آماده رفتن بودند. ۶

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۹۶.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۰.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۹۷.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139611
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به