برد كه خداى تعالى نصرت نكند او را. مفسّران خلاف كردند در آنكه اين ضمير فى قوله: «يَنْصُرَهُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ» راجع با كيست؟ بيشتر مفسّران گفتند: راجع است با رسول عليه السلام . «فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ» ؛ گو بكش پاره اى رسن از آسمانه خانه خويش. «ثُمَّ لْيَقْطَعْ» ؛ آنگه گو ببُر و بنگر كه كيد او غيظ و خشم او ببرد يا نه، و معنى آيت آن است كه: هر كس كه گمان برد كه خداى تعالى پيغامبرش ـ محمّد را ـ نصرت نخواهد كرد در دنيا و آخرت، گو رسنى در سقف آسمانه خانه خود فگن و خويشتن از او در آويز به گلو، پس ببُر آن را تاكيد او خشم او را ببُرد يا نه، و اين چنان باشد كه ما گوييم كسى كه او كارى نتواند ديد و از آنش خشم آيد و نتواند آن را تغيير و تبديل كرد، اين كار چنين خواهد بود، اگر تو را خوش نيست رسنى در افگن و خويشتن بياويز، آنگه رسن ببر تا بر زمين افتى و نگر تا به اين كيد به هيچ كس زيان باشد جز به تو؟ ۱
2200. علامه شعرانى: تمثيلى است براى حسودان كه خويش را به رنج مى افكنند به گمان آنكه رنج آنها س
زوال نعمت از محسود است. و فرمايد: خود را به ريسمان بياويز و نزديك مرگ ببر، آن گاه ريسمان را ببر و خود را از مرگ نجات ده تا عقلت به تو باز گردد و ببين آيا اين خود رنجانى ـ ولو منجر به مرگ شود ـ نعمت را از محسود زايل مى كند؟ ۲
18. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ..» .
روض الجنان: «أَلَمْ تَرَ» ؛ نمى بينى، يعنى نمى دانى، و اين رؤيت اينجا به معنى علم است كه خداى را تعالى سجده مى كنند هر كه در آسمان و هر كه در زمين است؟ آنچه عقلااند سجده ايشان بر حقيقت است و آنچه جماداند از آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان. و ناعاقلان از چهار پايان، سجود ايشان از جهت ذلّت و خشوع و