957
تفسير نورٌ علي نور ج2

برد كه خداى تعالى نصرت نكند او را. مفسّران خلاف كردند در آنكه اين ضمير فى قوله: «يَنْصُرَهُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ» راجع با كيست؟ بيشتر مفسّران گفتند: راجع است با رسول عليه السلام . «فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ» ؛ گو بكش پاره اى رسن از آسمانه خانه خويش. «ثُمَّ لْيَقْطَعْ» ؛ آنگه گو ببُر و بنگر كه كيد او غيظ و خشم او ببرد يا نه، و معنى آيت آن است كه: هر كس كه گمان برد كه خداى تعالى پيغامبرش ـ محمّد را ـ نصرت نخواهد كرد در دنيا و آخرت، گو رسنى در سقف آسمانه خانه خود فگن و خويشتن از او در آويز به گلو، پس ببُر آن را تاكيد او خشم او را ببُرد يا نه، و اين چنان باشد كه ما گوييم كسى كه او كارى نتواند ديد و از آنش خشم آيد و نتواند آن را تغيير و تبديل كرد، اين كار چنين خواهد بود، اگر تو را خوش نيست رسنى در افگن و خويشتن بياويز، آنگه رسن ببر تا بر زمين افتى و نگر تا به اين كيد به هيچ كس زيان باشد جز به تو؟ ۱
2200. علامه شعرانى: تمثيلى است براى حسودان كه خويش را به رنج مى افكنند به گمان آنكه رنج آنها س
زوال نعمت از محسود است. و فرمايد: خود را به ريسمان بياويز و نزديك مرگ ببر، آن گاه ريسمان را ببر و خود را از مرگ نجات ده تا عقلت به تو باز گردد و ببين آيا اين خود رنجانى ـ ولو منجر به مرگ شود ـ نعمت را از محسود زايل مى كند؟ ۲

18. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ..» .

روض الجنان: «أَلَمْ تَرَ» ؛ نمى بينى، يعنى نمى دانى، و اين رؤيت اينجا به معنى علم است كه خداى را تعالى سجده مى كنند هر كه در آسمان و هر كه در زمين است؟ آنچه عقلااند سجده ايشان بر حقيقت است و آنچه جماداند از آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان. و ناعاقلان از چهار پايان، سجود ايشان از جهت ذلّت و خشوع و

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۳۰۵.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۸.


تفسير نورٌ علي نور ج2
956

«لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشِيرُ» باشد. ۱ **
2198. علامه شعرانى: * علت اختلاف نحويان آن است كه «من» مفعول «يدعو» است و «لام» مفتوحه بر مفعول وارد نمى شود و براى رفع اشكال چند وجه گفتند: يكى آنكه «لام» زايد است. ۲
2199. ** قول ديگر در توجيه لام آنكه «من» مفعول «يدعو» نيست، بلكه مبتدا است و «لَبِئْسَ الْمَوْلى» خبر آن و جمله «لمن» الى آخره مستانفه است و «يدعو» متعلّق به جمله سابق است اعنى ذلك هو الضلال البعيد يدعوه؛ پس «يدعوه» حال است براى كلمه «ذلك» و ضمير مفعول از آن محذوف است و اين قول پنجم است، و مؤلف پس از اين سه قول ديگر نقل كرده كه معنى آن معلوم است اما به تكلف است و خارج از قاعده و بى شاهد و سه قول پيش از آن اعنى قول دوم و سيم و چهارم مطلقاً مقصود گوينده معلوم نيست. بنا بر قول دويم فرضاً «لام» براى تأكيد آمده است آيا «مَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ» در چه محل از اعراب است يا جمله مستأنفه است. به هر حال به يكى از اقوال ديگر راجع مى شود و قول سيم كه گويد جواب قسم مضمر است ناچار به يكى از وجوه ديگر باز مى گردد؛ زيرا كه جواب قسم جمله اى است غير متعلق به «يدعو» و جز حمل بر قول پنجم نتوان نمود. قول چهارم بى معنى است؛ زيرا كه كافر بت پرست نمى گويد زيان بت پرستى بيش از نفع آن است بلكه اين قول خداوند است در سرزنش آنها. ۳

15. «مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ ما يَغِيظُ» .

روض الجنان: قوله: «مَنْ كانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ» ، گفت هر كه گمان

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۰۳ ـ ۳۰۴.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۶.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۷۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139566
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به