963
تفسير نورٌ علي نور ج2

46. «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها...» .

روض الجنان:...آنگه گفت: «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا» ؛ اين كافران در زمين سير نمى كنند و نمى روند! «فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها» ؛ تا ايشان را دلها بود كه به آن بدانند، يعنى نمى روند تا به دلهاى دانا احوال اُمم سَلَف بدانند، و به گوشهاى شنونده اخبار ايشان بشنوند! ۱
2212. علامه شعرانى: اين آيه دلالت بر آن دارد كه سير و سياحت و سفر ذاتاً مستحب است؛ چون عقل و تجربه را مى افزايد. ۲

47. « ... وَ لَنْ يُخْلِفَ اللّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ» .

روض الجنان: «وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ» ؛ و روزى به نزديك خداى تعالى چون هزار سال است از سالهايى كه شما شمارى.
عبداللهِ عبّاس گفت: آن ايّام كه خداى تعالى در او آسمان و زمين آفريد، اين ايّام بود. مجاهد و عِكْرِمه گفتند: مراد ايّام آخرت است ابن زيد گفت: اين از ايّام آخرت است، و قوله: «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» ، ۳ روز قيامت و آنچه محقّقان اهل معنى گفتند، آن است كه: اين بر طريق مبالغت گفت، چنان كه يكى از ما گويد: ما را روزى بى تو هزار سال است. ۴
2213. علامه شعرانى: اصحاب حديث و اهل ظاهر اين تأويل را نمى پسندند و معتقدند الفاظ به همين معنى متداول و مفهوم بايد تفسير كرد چون ظاهر لفظ حجت است و ما گوييم ظاهر لفظ در احكام عملى حجت است نه در غير عمل. چون تأخير

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۴۱.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۴.

3.شرح نهج البلاغة : ج۱۴ ص۲۰ ، تاريخ الطبري : ج۴ ص۴۸۲ ، البداية والنهاية : ج۷ ص۲۳۶ كلاهما نحوه .

4.معارج (۷۰): ۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
962

به دست خود كردى و به زبان خود گفتى وامثال آن. ۱

39. «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» .

روض الجنان: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ» ؛ دستورى دادند آنان را كه كالزار مى كنند. مدنيان و بصريان خواندند، و از كوفيان عاصم: «اَذِنَ»، به فتح «الف» اضافة الى الله تعالى، اَىْ اَذِنَ اللّهُ، و باقى قرّاء خواندند عَلى الفعل المجهول به ضمّ «الف». ۲
2210. علامه شعرانى: سهوى است از ناسخان كتاب يا تصرفى از آنان در عبارت؛ چون عاصم و مدنيان و بصريان به ضمّ الف خواندند و ديگر قرّاء به فتح آن، عكس آنچه در اينجا مذكور است. ۳

40. «الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ...» .

روض الجنان: «الَّذِينَ أُخْرِجُوا...» ، گفت: آنان اند كه ايشان را از خانه هاى خود بيرون كرده اند به ناحق به ظلم و جور. «إِلاّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ» ، در اين استثناء خلاف كردند كه متّصل است يا منفصل... . و درست آن است كه استثناى منقطع است براى آنكه اين حقّ موجب اخراج ايشان نيست بر حقيقت، و معنى آيت آن است كه: هيچ حقّى نيست كافران را در اخراج ايشان، اگر ايمان مؤمنان حقّ اخراج مى شناسند كافران آن است. ۴
2211. علامه شعرانى: يعنى كافران حق ندارند مؤمنان را از ملك خود بيرون كنند، اگر كافران ايمان مؤمنان را موجب اخراج آنان شمارند موجب همان است و آن هم صحيح نيست. ۵

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۹۶.

2.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۳۵.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۰.

4.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۳۶.

5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۱.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139510
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به