967
تفسير نورٌ علي نور ج2

سهو افتادى در قرائَت، و اين سهوى باشد كه آدمى از آن خالى نباشد، و اين بر پيغامبر روا باشد الاّ كه بسيار شود و متواتر به حدّ آنكه مؤدّى باشد با نفرت، و اين سهو به وسوسه شيطان بود، خداى تعالى زايل كردى آن را به احكام آيات در دل رسول عليه السلام . ۱
2220. علامه شعرانى: حق آن است كه سهو بر پيغمبر و امام روا نيست، چه يك بار باشد و چه مكرر و متواتر؛ چون اگر كسى يك بار سهوكند اعتماد بر قول او نيست و در هر حكمى كه دهد احتمال دارد در آن يك حكم سهو كرده باشد پس سهو مطلقا منفّر است و مسلمانان قول رسول صلى الله عليه و آله را حجت گرفتند هر چند يك بار بيشتر نگفته باشد مانند «إذا بِعتَ فَقُل لاِخلابةَ» ۲ كه به يك نفر فرمود و آن را دليل خيار شرط قرار دادند. ۳
روض الجنان: ابنِ دأب حديث روايت مى كرد... . ۴
2221. علامه شعرانى: «ابن دأب» مردى بود از روات حديث مشهور به دروغگويى. ۵

53 . «لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ...» .

روض الجنان: «لِيَجْعَلَ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ» ؛ تا كند آنچه شيطان القا كرده بود فتنه و امتحانى و تشديدى تكليف را براى آنان كه در دل بيمارى و نفاق دارند و آنان كه به كفر سخت دل باشند. يعنى اين براى آن كرديم تا تكليف سخت شود بر منافقان و كافران، و خداى را بود كه يك بار تكليف سخت كند و يك بار سهل، چه غرض از تكليف تعريض منزلت ثواب است، و هر چه سخت تر بود ثواب در او بيشتر باشد.
و وجهى ديگر گفتند در معنى آيت، و آن آن است كه: جَعَل، به معنى حكم و تسميه

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۴۷.

2.رك: النهاية فى غريب الحديث، ج ۲، ص ۵۸ ، «خلب».

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۹.

4.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۲۴۸.

5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۱۰.


تفسير نورٌ علي نور ج2
966

لما رأى رسول الله صلى الله عليه و آلهتولى قومه عنه و شق عليه مايرى من مباعدتهم ماجاءهم به من عند الله تمنى فى نفسه أن يأتيه من الله ما يقارب به بينه و بين قومه. ۱
2215. ** غاص، گلو گرفته باشد و مجلسى كه در آن جمع بسيار باشد و جاى خالى نمانده گويند «غاص بأهله»؛ گويى گلوى مجلس از بسيارى مردم گرفته است. بارى در هر دين ودر احكام هر پيغمبرى سخنان نادرست به وسوسه شيطان از زبان و اتباع انسى او داخل مى شود وبدعتهاى هر دين از اين قبيل است. ۲
2216. *** يعنى جواب دهيم محال است كه سهواً چنين سخن بر سببل سهو از زبان كسى صادر شود، وقتى مى بينيم در معنى مربوط به سخنان سابق ولاحق است و در قافيه مطابق آنها، حتماً به عمد گفته شده است. ۳
2217. **** [استفساد] به معنى داخل كردن لفظ بيگانه در قرآن و خداوند قرآن را از آن حفظ مى كند. ۴
2218. ***** [بيفشولد:] لغتى است در« افژوليدن» به معنى پريشان كردن كارى. ۵
2219. ****** اين وجه از سيد مرتضى (عليه الرحمه) در تنزيه الانبياء منقول است. و در مجمع البيان گويد: ناصر الحق از ائمه زيديه همين گفته است و اين وجهى نيكو است در تأويل خبر. ۶ انتهى. پس آن راوى كه نسبت قرائت به رسول صلى الله عليه و آله داد سهو كرده وسهو بر راوى جايز است و به عقل نزديك. ۷
روض الجنان: ابوعلىّ الجُبّائى گفت: مراد به اين، آن است كه: رسول را عليه السلاماوقاتى

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۷. جامع البيان، ج ۱۷، ص ۲۴۵.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۷.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۰۸.

4.مجمع البيان، ج ۷، ص ۹۱: «و هذا اورده المرتضى (قدس الله روحه) فى كتاب التنزيه و هو قول الناصر للحق من ائمة الزيدية و هو وجه حسن فى تأويله».

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 139250
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به