971
تفسير نورٌ علي نور ج2

سوره مؤمنون

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

2. «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» .

روض الجنان: ... حسن بصرى مردى را ديد كه به سنگ ريزه مسجد بازى مى كرد در تعقيب نماز و مى گفت: اَللّهُمَّ زَوِّجْني مِنْ الْحُورِ الْعينِ؛ بار خدايا مرا جفتى ده از حورالْعين! گفت: بِئْسَ الْخاطبُ اَنْتَ تَخْطُبُ وَاَنْتَ تَلْعَبُ؛ بد خواهنده اى از خداى، خِطبه مى كنى و به دست بازى مى كنى. بعضى دگر گفتند: خشوع در نماز آن باشد كه همّت جمع كد و همه نماز را باشد، نه آنكه به تن در نماز باشد و به دل در بازار. ۱
2227. علامه شعرانى: اصل معنى خشوع همين است و آنچه گفتند غير آن، دليل بر خشوع قلب و اگر قلب متوجه نماز باشد نه به دست بازى كند و نه به ريش و نه به سنگ مسجد و نه نظر بدين سوى و آن سوى افكند. ۲
روض الجنان: سَلَمَة بن دينار گفت: به نزديك زين العابدين علىّ بن الحسين (عليهما السّلام والصَّلوة) نشسته بودم، مردى درآمد و او را گفت: نماز دانى كردن؟ من

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۵ .

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۲۴.


تفسير نورٌ علي نور ج2
970

شما آفريد تا به آن زنده شدى «ثُمَّ يُمِيتُكُمْ» ؛ پس بميراند شما را در دنيا «ثُمَّ يُحْيِيكُمْ» ؛ پس زنده كند شما را به قيامت. ۱
2225. علامه شعرانى: حيات از خواص ماده و مزاج نيست، بلكه ضد آن است چنان كه در حكمت ثابت شده و مشهود است نفس حافظ و جامع مزاج است؛ اگر جان نباشد بدن حيوان به دو روز متلاشى گردد و حفظ تركيب خود نتواند كرد، و گاه اراده نفس بر خلاف طبيعت بدن آن را حركت مى دهد. پس نفس از عالم ديگرى است غير عالم ماده و عنصر، و خداوند به وجود حيات بر قدرت خويش استدلال فرموده است، و چون حيات مبدأ ديگرى دارد غير جسم، آن مبدأ كه علت حيات است وعين حيات است جسمانى نخواهد بود. ۲

71. «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَيْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ» .

روض الجنان: «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ» ، آنگه حكايت فعل ايشان كرد، گفت: «وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ» . و مى پرستند بدون خداى تعالى اصنامى و اوثانى را كه خداى به آن حجّت فرو نفرستاد و ايشان را به آن علمى نيست، براى آنكه چون دعوى را بر او حجّت نباشد ايجاب علم نكند. ۳
2226. علامه شعرانى: گفته اند «ذوات الأسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»؛ هر چه علت دارد تا علتش معلوم نگردد او خود معلوم نگردد. چون هر علم يا بديهى است يا نظرى، وچون دعوى بت پرستان بديهى نيست بايد مانند ساير نظريات به دليل شناخته شود. ۴

1.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۵۷.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۱۷.

3.روض الجنان، ج ۱۳، ص ۳۵۸ ـ ۳۵۹.

4.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۱۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138816
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به