973
تفسير نورٌ علي نور ج2

بَعْضُها بَعْضاً وتَعَلَّقَ بَعْضُها بِبَعْضٍ، آنگه آن علقه را مضغة گردانيديم، و مُضغة پاره گوشت خاييده باشد، فُعْلة به معنى مفعول. آنگه آن مضغة را استخوان در او پديد كرديم. و آنگه آن استخوان را گوشت بر پوشانيديم. ۱
2230. علامه شعرانى: مقصود از ذكر اين مراتب نعمتى است كه خداوند به انسان ارزانى داشته، خاكى كه پست و ناچيز وجماد است به تدريج ترقى داده است تا به مرتبه فرشتگان رسانيده، مانند آنكه كسى گويد بنگر من از سنگ وقليا شيشه وبلور ساختم واين درجات همه پست است تا چون به خلق آخر رسد. و اينكه فرمود گوشت بر استخوان پوشانديم، مقصود ترتيب ذكرى است نه تأخير زمانى؛ زيرا كه جنين اول استخوان بى پوشش نيست تا بعد از آن گوشت بر آن پوشند، بلكه اول گوشت هست واستخوان در باطن گوشت محكم مى شود. و اينكه عوام هر تقديم و تأخير را نسبت به زمان مى دهند صحيح نيست؛ چنان كه شاعر گفت:

ان من ساد ثم ساد أبوهثمّ قد ساد قبل ذلك جدّه۲
روض الجنان: از آنجا كه مقتضى حكمت اوست آدمى را از اين آبى كه آن را نطفه خواند، و آن آبى است كه از ميان پشت و استخوانهاى سينه بيرون آيد... بيافريد و آن آب از غذايى و طعامى كه آدمى خورده باشد به نصيب، آنجا رسد خداى تعالى از او نطفه آفريند. آنگه مدّتى ـ چندان كه خداى خواهد ـ در پشت مرد مى باشد. چون خلوت كند با زن آن آب فرود آرد و به رحم زن رساند، در رحم زن باشد بيست روز و در آن مدّت به تدريج عَلَقه مى شود. چون بيست روز تمام شود عَلَقه شده باشد، باز بيست روز ديگر آن عَلَقه را مضغه گرداند به تدريج. باز آن مضغه را بيست روز ديگر استخوانها در او پديد آرد به تدريج. باز بيست روز ديگر آن استخوانها را گوشت بر پوشاند، چون برهنه اى را كه جامع درپوشانند. آنگه چون بيست روز دگر بگذرد و

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۱۰.

2.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۲۸.


تفسير نورٌ علي نور ج2
972

خواستم تا او را بزنم و جفا كنم، مرا رها نكرد و گفت: مَهْلاً يا ابا حازِم فَاِنَّ الْعُلَماءَ هُمُ الْحُلَماءُ الرُّحَماءُ؛ ساكن باش كه عالمان حليم و رحيم باشند. آنگه روى به سايل آورد و گفت: آرى نماز دانم كردن... گفت: روى به چه به قبله آرى؟ گفت: به سه فريضه و يك سنّت. گفت: آن كدام است؟ گفت: توجّه به قبله فرض است، و نيّت و تكبير احرام، و دست برداشتن عند آن سنّت. گفت: تكبيرات چند است بر تو؟ گفت: اصل تكبيرات نود و شش است، پنج از آن فرض است* و باقى سنّت... گفت: تحريم نماز چيست؟ گفت: به تكبيرش. گفت: تحليلش چيست؟ گفت: سلامش. گفت: جوهرش چيست؟ گفت: تسبيحش. گفت: شعارش چيست؟ گفت: دعاى تعقيبش**. ۱
2228. علامه شعرانى: * يعنى درهر نماز يك تكبير و در پنج نماز يوميه پنج تكبير. اما نود و يك تكبير سنت شايد مقصود شش تكبير افتتاحى در اول نماز باشد كه در هر پنج نماز سى تكبير مى شود و پنجاه و يك تكبير كه در هفده ركعت نماز شبانه روزى هر ركعت سه تكبير براى رفتن به ركوع و دو سجده و پنج تكبير در هر نماز براى قنوت و پنج تكبير پس از سلام هر نماز و مجموع نود و يك تكبير. و تكبيرهاى ديگر كه در نماز مستحب است بدين تأكيد نيست كه اين نود و شش. ۲
2229. ** شعار لباس ظاهر را گويند كه براى زينت پوشند و خارج از تن است. همچنين تعقيب خارج از نماز است اما تسبيح جوهر نماز است، چون عين حقيقت آن است و نماز بى تسبيح معنى ندارد. ۳

14. «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» .

روض الجنان: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً» ، اين «خلق»، به معنى تقدير است و به معنى جعل و تصيير. گفت آنگه آن نطفه را عَلَقه گردانيديم، و عَلَقه خون بسته باشد، اَى عَلِق

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۲۴.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۵ ـ ۶ ؛ در چاپ مشهد «اصل تكبيرات نود است» ضبط شده است.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۲۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 138840
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به