كنند و بر انگيزند*.
«وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» و ما بيافريديم بالاى شما هفت راه، يعنى هفت آسمان و براى آن آسمان را طريقه خواند كه بعضى بر بالاى بعضى نهاده است** و عرب هر چيزى را كه بر بالاى چيزى باشد آن را طريقه خوانند. ۱
2233. علامه شعرانى: * مرده شدن و زنده گشتن در قيامت دنباله همان تكميل تدريجى خاك است كه آن را به جايى رسانيد كه مجرد شد و در عالم عقول در آمد. ۲
2234. ** اين شبهه و جواب در اين عهد وارد نيست؛ چون آسمانها همان مدار و طريق سياراتند نه جسم جامد ثقيل عنصرى. حتى قدما نيز آن را در منتهاى لطافت مى دانستند كه تراكم اين همه طبقات مانع رؤيت نيست و اگر لطيف ترين جسم جامد عنصرى را كه ما مى شناسيم به اين مسافت روى هم انباشته كنيم مانع ديدن كواكب خواهد بود. بلورى كه دو سانتيمتر قطر دارد مانع رؤيت است هر چه شفاف باشد. و اينكه در بعض كتب آورده اند آسمانها هر يك از فلزى يا گوهرى معروف است مانند طلا و نقره و زبرجد نه از امام روايت شده و نه حكماى قديم بدان معتقد بودند و نه معقول است كسى بدان معتقد باشد. ۳
37. «إِنْ هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ» .
روض الجنان: «إِنْ هِيَ إِلاّ حَياتُنَا الدُّنْيا» ، گفتند: هيچ حيات ديگر نيست الاّ اين حيات كه ما مى بينيم در دنيا. «نَمُوتُ وَ نَحْيا» ؛ زنده مى باشيم مدّتى و آنگه مرگ به ما مى رسد و مبعوث و برانگيخته و زنده كرده نخواهيم بودن. ۴
2235. علامه شعرانى: اين قول مادى و طبيعى است كه به عصر ما فراوانند. ۵
1.تاريخ الطبري : ج۴ ص۴۷۷ ـ ۴۸۶ .
2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۱۳.
3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۳۰.
4.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۲۵.
5.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۱۳۸.