ترديد كرد واز اسامه و على بن ابى طالب رأى خواست و حضرت امير المؤمنين جوابى داد كه عايشه نپسنديد تا خداوند اين آيات نازل كرد و گمان بد پيغمبر مبدّل به نيكى شد به نظر صحيح نمى رسد؛ چون اگر وظيفه مؤمنين تكذيب بود پيغمبر و على عليهماالسلام به تكذيب اولى بودند. ۱
31. «وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ...» .
روض الجنان: ... و در خبر است كه: روزى رسول عليه السلام در حجره فاطمه عليهاالسلامبود، مردى بود نابينا مادر زاد ـ نام او عبدالله بن اُمّ مَكْتُوم ـ او در بزد، رسول عليه السلامگفت: درآى. او درآمد. فاطمه برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت از خانه بيرون نيامد. رسول عليه السلام بر سبيل امتحان گفت: يا فاطمه! چرا از او پنهان شدى، و او چشم ندارد و چيزى نبيند؟ گفت: يا رسول الله: انْ كانَ لا يَرانى اَلَسْتُ اَراهُ؛ اگر مرا نبيند، من او را ببينم، اَلَيْسَ الله تعالى قال: «وَ قُلْ لِلْمُؤمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ، رسول عليه السلامگفت: الْحَمدُ للّه الذّى اَرانى فى اَهْلِ بيْتى ما سرَّنى؛ سپاس آن خداى را كه با من نمود در اهل البيت من آنچه مرا خرّم بكرد. قوله تَعالى «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ» ؛ و اظهار نكنند از زينت خود الاّ آنچه ظاهر باشد*.
علما خلاف كردند در آن زينت ظاهر كه خداى استثنا كرد آن را و رخصت داد در آن. عبدالله مسعود گفت: جامه است و رداء، و دليل اين تأويل قوله تعالى: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ...»۲ ، اَىْ ثيابَكُمْ. و عايشه روايت كرد كه رسول عليه السلامگفت: لا يَحِلُّ لامرَأةٍ باللّه وَاليَوْمِ الآخرِ اِذا تَحَرَّكَتْ اَنْ تُظْهِرَ الاّ وَجْهَها ويَدَها الى ههُنا، قالت: و