الارحام است و حجّت ايشان در تعصيب، خبرى واحد است كه آوردند: «ما ابقت الفرائض فلأولى عصبة». گوييم: اين خبر ضعيف است و واحد است و به خبر واحد، ظاهر قرآن رها نكنند و تخصيص نكنند عموم قرآن را به آن... (ج 1، ص 731). ۱
مثال ديگر از اين نوع اظهار نظر شيخ:
قوله: «فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ» . اصحاب ما را در اين دو قول است: يكى آنكه اين برادر را و مادر را آن گه حجب كنند از ثلث يا سدس كه پدر باشد و چون پدر نباشد حجب نكنند و گفتند، تقدير آيه چنين است: فَإِنْ كانَ إِخْوَةٌ وورثه أبواه فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ. و بيشتر اصحاب بر آن اند كه برادران حجب كنند مادر را از ثلث يا از سدس، سواء اگر پدر باشد، و اگر نه و اين مذهب جمله فقهاست، الاّ آن است كه با مذهب ما آن است كه چون پدر باشد و برادران آنچه از مادر حجب كنند ايشان را نباشد به هيچ وجه با پدر افتد، و اگر پدر نباشد باقى هم رد باشد با مادر تا مادر دنگى به تسميه برد و باقى برد و با وجود مادر برادر آن را چيزى نرسد اگر از قبل پدر و مادر باشند يا پدرى و يا مادرى؛ براى آنكه مادر به درجه نزديك تر است. و اين برادران كه حجب كنند مادر را از ثلث يا از سدس، بايد تا دو باشند: يا برادرى و دو خواهر يا چهار خواهر و بايد تا از مادر و پدر باشند يا از پدر تنها؛ چه اگر از مادر تنها باشد، حجب نكنند و دو خواهر حجب نكنند به هيچ وجه و جمله فقهاء ما را خلاف كردند و... (ج 1، ص 731). ۲