125
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

كنم، و اسلام بر او عرضه كرد و بگفت او را آنچه خداى وعده داده است مؤمنان را از كرامت و نعمت و ثواب و از قرآن چند آيت بر او خواند. او اسلام نياورد، و ليكن نزديك بود و او را قول رسول نكو آمد و گفت: اى محمّد! اين دين كه تو ما را به آن دعوت مى كنى، دينى نكوست. اگر جماعتى صحابه را بفرستى به اهل نجد تا ايشان را دعوت كنند به اين دين، اميد من چنان است كه اجابت كنند. رسول صلى الله عليه و آله گفت: من ايمن نباشم بر ايشان كه ايشان را به ميان قومى كفّار فرستم كه ايشان را بكشند. ابو براء گفت: در حمايت من اند، ايشان را بفرست. رسول صلى الله عليه و آله منذر بن عمرو را با هفتاد مرد از خيار مسلمانان بفرستاد؛ از جمله ايشان حارث بن صمّه و حزام بن ملحان و عروة بن اسماء و نافع بن بديل بن ورقاء الخزاعى، و اين مرد از پدران ماست و اين در صفر بود سال چهارم از هجرت بر سر چهار ماه از وقعه اُحد بيامدند و به چاه معونه فرود آمدند و اين زمينى است از ميان زمين بنى عامر و بنى سليم....
2. در تفسير آيه: «هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ»۱ سورة الفتح، كه در صفحه 103، جلد پنجم تفسير كبير شيخ ۲ مذكور است، به جدّ خود اشاره مى كند:
ايشان درين بودند. بديل بن ورقاء الخزاعى با جماعتى بنى خزاعه برسيد و او از پدران ماست (اعنى مصنّف الكتاب) و بنو خزاعه عيبه نصح رسول بودند، از جمله اهل تهامه.
فقيد سعيد علاّمه قزوينى، ۳ در خاتمة الطّبع، راجع به اجداد شيخ چنين اظهار نظر مى كند:

1.الفتح (۴۸): آيه ۲۵.

2.. روض الجنان، ج ۱۷، ص ۳۵۴.

3.ر.ك: مقدمه روض الجنان، ج ۱، ص ۲۰.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
124

به خزاعى مى دانند، اختلافاتى محسوس و مشهود است و معلوم نيست كه آيا ابوالفتوح به نافع بن بديل بن ورقاء انتساب دارد يا به برادرش عبداللّه بن بديل بن ورقاء؛ چنان كه حاجى ميرزا حسين نورى در كتاب مستدرك الوسائل، در صفحه 487، جلد سوّم، شيخ را به عبداللّه بن بديل بن ورقاء يعنى برادر نافع نسبت داده است و ظاهراً اين اشتباه با همه دقّتى كه از مؤلّف مستدرك مورد انتظار بوده، پيش آمده است. مع هذا شيخ در چند مورد ضمن تفسير آيات قرآن، خود را از اولاد نافع ابن بديل بن ورقاء الخزاعى، كه از صحابه خاصّ حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله بوده، نام مى برد كه ذيلاً به آن موارد اشاره مى شود:
1. در صفحه 682 ـ 683 جلد اوّل تفسير، ۱ آنجا كه آيه شريفه: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»۲ از سوره آل عمران تفسير مى كند، چنين مى نويسد:
انس مالك روايت كند از رسول صلى الله عليه و آله كه او گفت: هيچ كس نبود كه بميرد و او را خداى تعالى منزلتى باشد كه تمنّا و رجوع با دنيا كند، مگر شهيدان كه ايشان تمنّا كنند كه با دنيا آيند و دگر باره شهيد شوند از آن منازل و درجات و كرامات كه ايشان را به نزديك خداى باشد، و بعضى دگر گفتند: آيه در شيهدان چاه معونه آمد و قصّه اين، آن بود كه محمّد بن اسحاق بن يسار گفت بإسناده از حميد طويل از انس مالك، و جماعتى ديگر از اهل علم هم روايت كردند كه ابو براء عامر بن مالك بن جعفر بن كلاب ملاعب الاسنه، كه سيد بنى عامر بن صعصعه بود، به نزديك رسول آمد به مدينه و او را هديه اى نيكو آورد. رسول صلى الله عليه و آله هديه او قبول نكرد و گفت: يا ابا براء! من هديه مشركان نپذيرم. اسلام آر، اگر خواهى كه هديه تو قبول

1.روض الجنان، ج ۵، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹.

2.آل عمران (۳): آيه ۱۶۹.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115480
صفحه از 504
پرینت  ارسال به