دريغا كه اين نابغه علم و ادب، آن چنان كه شايسته و سزاوار بوده، در تاريخ معارف و ادب ايران معرّفى نشده و حالات و جزئيّات زندگانى وى تا امروز مجهول مانده است و، جز يكى از معاصران و دو تن از شاگردان وى، كسى از اصحاب كتب رجال و تواريخ قديمه يادى از شيخ نكرده اند و آن سه نيز يكى عبدالجليل رازى قزوينى كه به طور ضمنى و در تضاعيف كتاب خويش موسوم به النَّقْض به بعضى خصوصيّات حيات ابوالفتوح اشاره نموده است؛ ديگرى شيخ منتجب الدّين ابوالحسن علىّ بن عبيداللّه بن الحسن بن الحسين بن بابويه رازى (متوفا بعد از سال 585ه ) و صاحب فهرست معروف است؛ سوّم رشيد الدين ابو جعفر محمّد بن علىّ بن شهر آشوب مازندرانى، مشهور به «ابن شهر آشوب» (م 588) و صاحب كتاب معالم العلماء است.
دو نفر اخير الذّكر كه از شاگردان شيخ و معاصر با وى بوده اند، شرح حال استاد را از نظر فقه و حديث مورد توجّه قرار داده اند؛ به اين معنى كه مقام وى در حديث و فقه و تفسير و در روايت حديث و اينكه از چه كسانى روايت كرده، در تأليفات تلامذه شيخ مذكور است و بيش از اين چيزى ننوشته اند تا به استناد آن بتوان از تاريخ ولادت، تاريخ وفات، حوادث ايّام عمر، چهره و شكل، لباس، زبان، اخلاق، محلّ اقامت، مسافرها و ساير خصوصيّات زندگانى شيخ اطّلاعاتى حاصل نمود.
برخى از مورّخان و صاحبان كتب رجال از جمله: صاحب روضات الجنّات و مجالس المؤمنين و خاتمة مستدرك الوسائل و حديقة الشيعة و نزهة القلوب و بحارالانوار و جنّة النّعيم و ديگران كه از متأخّرين به شمار مى آيند، همگى اقتباساً مطالبى از سه مأخذ و منبع فوق الذّكر آورده اند كه چندان در ايضاح وقايع حيات شيخ مؤثّر نيستند.