153
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

عصر خود از قبيل تفسير طبرى و تفسير ابوالقاسم بلخى كعبى و تفسير ابومسلم محمّد بن بحر اصفهانى و تفاسير ابوعلى جبائى و پسرش ابوهاشم جبائى و ابوبكر اصمّ و رُمانى و زجاج و حسين بن الفضل البجلى و تفسير معروف ثعلبى نيشابورى موسوم به الكشف والبيان فى تفسير القرآن و غير ذلك، كه ذكر همگى موجب تطويل است، دائماً نام برده و از هر يك از آنها به مناسبت مقام فصول و فقرات خارج از حدّ احصاء در اين تفسير كبير عديم النظير ـ كه فى الواقع مصداق كلّ الصيد في جوف الفراست ـ نقل كرده است. پس با وجود اينها، سكوت او از يكى از مشهورترين تفاسير دنيا و يكى از مهم ترين تأليف استاد خود او، يعنى كشّاف، لابدّ كاشف از اين است كه تأليف تفسير حاضر يا قبل از تأليف كشّاف، يعنى قبل از سنه 528، انجام گرفته بوده يا قبل از شهرت و انتشار كشّاف و وصول نسخ آن از مكّه معظّمه ـ كه در آنجا تأليف آن به اتمام رسيده بود ـ به بلاد ايران كه براى اين فقره هم لابد چند سالى وقت لازم بوده است و بنابراين شقّ اخير، ممكن است كه تأليف تفسير حاضر مدّتى بعد از تأليف كشّاف و اصلاً مدّتى بعد از وفات خود زمخشرى (يعنى بعد از 538) نيز صورت گرفته بوده است.
يك مسئله از خارج به طور حتم محقّق و مفروغٌ عنه است و آن، اين است كه تأليف تفسير ما نحن فيه به نحو قطع و يقين و به دليل حسّى عيانى، مؤخّر از سنه 556 نمى تواند باشد؛ زيرا كه يكى از نسخ همين تفسير موجوده در كتابخانه آستانه قدس رضوى در مشهد مقدّس (نمره 134) تاريخ كتابت آن صريحاً واضحاً و با كلمات تامّه، نه با ارقام هندسى، «سنه ستّ و خمسين و خمسمائه» است و نسخه ديگر از همان كتاب در همان كتابخانه (نمره 136) تاريخ استنساخ آن يك سال بعد است؛ يعنى سنه


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
152

حال گوييم كه از ورود اسامى اشخاص ثلاثه مذكور در فوق، يعنى فصيحى (م 516) و سنايى (م 525) و زمخشرى (م 538)، در اثناى تفسير حاضر، شايد بتوان استنباط نمود كه تأليف كتاب ما نحن فيه بعد از وفات اشخاص مزبوره بوده است، نه در حال حيات ايشان، و اگر در مورد زمخشرى، كه تاريخ وفات او مؤخّر از آن دوى ديگر است، احتمال دهيم كه تأليف كتاب در حال حيات او بوده، در مورد دو نفر اوّل، يعنى فصيحى نحوى و سنايى، اين احتمال به غايت ضعيف است.
و على اىّ حال، از طرز تعبير مؤلّف از زمخشرى به «امام زمخشرى» و «شيخ ما ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى» واضح مى شود كه اگر هم زمخشرى در حين تأليف تفسير حاضر از جمله احياء بوده، در هر صورت جوانى خردسال و در اوايل سنّ شباب نبوده؛ بلكه بعد از آنى بوده كه وى مردى مشهور به علم و فضل، و يكى از ائمه مسلمين و شيوخ ايشان محسوب مى شده است و واضح است كه اين درجات در حال صغر سنّ براى كسى دست نمى دهد و چون تولّد زمخشرى در سنه 476 است، پس اگر فرض كنيم كه آغاز شهرت زمخشرى و انتشار صيت او از سنّ چهل سالگى او به بعد مثلاً بوده است، نتيجه آن خواهد بود كه تأليف تفسير حاضر به ظنّ غالب بلكه تقريباً به نحو قطع و يقين، مقدّم بر حدود 510 نبوده است و اين نكته را نيز ناگفته نگذريم كه، چنان كه مشاهده شد، مؤلّف در دو فقره عبارت مذكور در فوق كه از زمخشرى نام برده، در هر دو مرتبه به مناسبت نقل پاره اى از اشعار اوست كه ذكرى از او كرده است؛ ولى از كشّاف معروف او تا آنجا كه راقم سطور تتبّع كرده و قاضى نوراللّه شوشترى نيز در مجالس المؤمنين بدان اشاره نموده، ظاهراً هيچ نامى نبرده است، با وجود اينكه مؤلّف به عادت خود از غالب تفاسير مشهوره

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115168
صفحه از 504
پرینت  ارسال به