لطيفى است كه در قرون بعد همه از ميان رفته است و بسيارى از لغات پارسى بدان معنى كه شيخ آورده و استعمال كرده در قرون پيش به كار برده نشده است. علّت اين امر آن است كه توسّل به صنايع لفظى و ايجاد نثر متكلّفانه تنها براى هنرنمايى است و اين كار در قرن ششم و بعد از آن بالا گرفت؛ تا آنجا كه نويسندگان، معانى عالى را فداى الفاظ نموده اند و براى اظهار فضل و نمودن قدرت در به كار بردن صنايع و متكلف ساختن نثر آن چنان از خود بى خود و از افكار بزرگ و معانى شامخ فارغ شده اند كه به راستى يكباره همه دقايق را از دست داده و به قول معروف معنى را فداى لفظ كرده اند و همه صنايع شعرى را در نثر آورده و به كار برده اند. اصولاً بناى نثر تا اواخر قرن سوم هجرى بر اساس سادگى نهاده شده و غالب نويسندگان همّت بر ايجاد نثرى مُرسل و ساده و مُوجز خالى از هر نوع صنايع لفظى صرف كرده اند؛ اين همه تكلّفات و صنايع از نثر تازيان به نثر فارسى رسيده و سرايت كرده. نثر عرب نيز در قرن سوم ساده و بى پيرايه بوده و اگر اسجاعى در بدايت كار و آغاز كتب ديده مى شود و يا تكرار و موازنه اى در اثناى كتابهاى آن زمان به چشم مى خورد، همه از براى بسط معنى و تأكيد مطلب است و نويسنده را در اين كار قصدى و عَمدى نبوده و بى اختيار و دور از هر نوع تكلّف و تصنّعى چنان عباراتى آورده و تنسيق كرده است؛ امّا در قرن ششم و پس از آن تمام صنايع از مترادفات و موازنه و اسجاع و مطابقه و جز آنها همه به صِرف خودنمايى و فضل فروشى و اظهار هنر و قدرت بوده است.
با اين وصف، كتاب تفسير شيخ، كه در زمره آثار علمى اين زمان است، از پيرايه صنايع و تكلّفات عارى است؛ چه در كتب علمى مؤلّف معانى بزرگ و قابل بحث و فَحص پيش چشم خود دارد كه بايد از نظر فهم و درك آن معانى جانب سادگى و روانى عبارات را نگاه دارد و معنى را فداى لفظ نكند.