189
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

الف از اللّه است و لام از لطيف و ميم از مجيد. محمد كعب قرطى گفت، قسم است به آلاء و لطف و مجد خداى تعالى. روايت ديگر از عبداللّه عباس آن است، قسم است و سوگند به خداى و جبرئيل و محمد. اهل اشارت گفتند، الف انا، لام لى، ميم منى. به الف اشارت به آن كرد كه همه منم. به لام اشارت به آن كرد كه همه مراست. به ميم اشارت به آن كرد كه همه از من است (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 38) ۱ .
همين كه از معنى فراغت حاصل مى كند به اعراب كلمه و صرف و نحو مى پردازد:
در محلّ او خلاف كردند؛ بعضى گفتند، محلّى نيست او را از اعراب. و بعضى گفتند، در محلّ رفع است به ابتدا و ذلك مبتداء دوم است و روا بود كه «الم» مبتداء بود، و «ذلك الكتاب» خبر مبتداء بود، و «لا ريب فيه» در محل حال بود؛ اى هذه الحروف ذلك الكتاب غير مشكوك فيه... (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 38 ـ 39) ۲ .
به همين شيوه كلمات ديگر را از لحاظ قواعد صرف و نحو و ترجمه و تفسير توجيه و تبيين مى كند.
درباره اشاره شيخ به آيات ناسخ و منسوخ، شرحى كه در خصوص سوره رعد در تفسير ابوالفتوح رازى صفحه 170 جلد سوم سطر 8 آورده ۳ ، نقل مى شود:
سورة الرّعد. بدان كه اين سوره مكّى است بر قول بيشتر مفسّران؛ و قتاده گفت مدنى است، مگر يك آيت و آن اين آيت است: «وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ»۴ .

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۹۷.

2.همان، ج ۱، ص ۹۷.

3.همان، ج ۱۱، ص ۱۷۳.

4.رعد (۱۳): آيه ۳۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
188

تعالى برخود مى گويد. سعيد جبير مى گويد: نامهاى خداست اگر مردم تأليف اين بدانند كردن نه بينى كه «الر» و «حم» و «ن» ، جمع كنى، «الرحمن» باشد. قتاده گفت: اين نامهاى قرآن است. عبدالرحمن زيد اسلم مى گويد: نام سوره است. قولى ديگر از عبداللّه عباس آن است كه اين حروفى است مأخوذ از نامهاى خداوند تعالى؛ چنان كه «كهيعص» كاف از كافى است وها از هادى است و يا از حكيم است و عين از عليم است و صاد از صادق است. بعضى ديگر گفتند: خداى تعالى عبارت كرد از جمله حروف هجاء به بعضى؛ چنان كه گويند: فلان ا ب ت ث آموزد و مراد جمله باشد و ابجد مى آموزد و مراد جمله باشد و مراد آن است كه كتاب از اين حروف است؛ چنان كه برفت و برين بيانات بسيار استشهاد كردند؛ منها قول الشاعر:

قلنا لها: قفى لنا قالت قافلا تحسبى انا نسينا الاتخاف
شاعر خواست تا وقفت گويد، به يك حرف قناعت كرد، گفت: قاف. و عرب كند از جمله چيزى به بعض نه بينى كه خداى تعالى مى گويد:
«وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ»۱ ؛ چون گويند ايشان را ركوع كنى؛ يعنى نماز كنى به ركوع كه بعضى از نماز است از ذكر جمله و همچنين قوله: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»۲ (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 38) ۳ .
پس از ذكر اين اقوال به معنى «الم» مى پردازد و چنين گويد:
امّا قوله «الم» . عبداللّه عباس گفت: معنى آن است: انّ اللّه اعلم؛ من خداى بهتر دانم. مجاهد و قتاده گفتند، از نامهاى قرآن است. ربيع انس گفت،

1.المرسلات (۷۷): آيه ۴۸.

2.النجم (۵۳): آيه ۶۲.

3.روض الجنان، ج ۱، ص ۹۶ ـ ۹۷.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 116920
صفحه از 504
پرینت  ارسال به