191
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

رسول، استنباط، تكليف، رحمت، ترغيب، شفاعت، كفيل، تحيّت، محاسب، منافق، اضلال، هجرت، جماعت، تسلّط، صلح، فتنه، سلطنت، خطا، ديه، صدقه، قاتل، عمد، غضب، لعنت، سفر، تفتيش، القا، جهاد، مال، عاجز، موضع، اقامت، متاع، حمله، اسلحه، وقت، طلب، حكم، خيانت، مجادله، احاطه، قصد، حكمت، رضا، هدايت، مقرّر، تغيير، خلق، مكر، فريب، فتوا، رغبت، عدالت، نفس، آية، وصيّت، ثواب، شكر، خالص، صلاح، شاكر، طبقه، متردّد، حيله، شروع، صدا، معاينه، صاعقه، بهتان، يقين، قصّه، بعد، قبل، شكّ، جمع، نور، ارث، ثلث، مؤنث، وفاء، عقد، حلال، حرام، محترم، عقوبت، غير، ضرب، ذبح، طلب، قمار، نعمت، حساب، طعام، عفّت، مرفق، مسح، غسل، خشم، قيامت، سلامت، فاصله، قربانى، جسد، خاطر، معجزه، توبه، عقوبت، ضرر، حكم، قصاص، فرمان، جاهليّت، يقين، مرض، مريض، غليظ، احسان، وصف، ركوع، غلبه، عيب، صورت، نفقه، كتاب، طاهر، غلو، سبب، طمع، حق، كفاره، اجتناب، كعبه، صاحب، انتقام، شاهد، استحقاق، نهج، غيب، قوت، روح، برص، حواريّون، ميل، مدّت، مهلت، سخريّه، دفع، شرك، هزل، صبر، تقصير، حشر، آفت، خزينه، شفيع، تعجيل، متّفق، مغرور، ذريّه، صراط، امانت، جنّ، كسب، اسلام، اِنس، خالص، زيتون، عورت و... ، ديده مى شوند كه نشان مى دهد بسيارى از اين لغات با معادل فارسى، يك جور استعمال مى شدند؛ يعنى جزء زبان شده. گاهى هم سهل تر از كلمات فارسى به كار مى رفتند و تكلّف و دشوارى از آنها احساس نمى شد؛ چه اينكه براى برخى از آنها معادل فارسى وجود نداشت و به ناچار همان لغات عربى استعمال مى شد.
لغاتى كه براى نمونه آورده ايم، به صورتهاى مختلف است؛ از اسمهاى جامد و مشتق، مصدر مجرّد و مزيد و سه حرفى و چهار حرفى و موصوف و صفت و... لغات عربى در تفسير شيخ به مراتب اندك و به نسبت از لغات عربى كليله و دمنه و


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
190

و در او ناسخ و منسوخ نيست و چهل و سه آيت است به عدد كوفيان، و چهل و چهار به عدد مدينيان، و پنج به عدد بصريان، و هشتصد و پنجاه و پنج كلمه است و سه هزار و پانصد و شش حرف است.

5. ترجمه مستقيم آيات

روش شيخ در تفسير اين است كه آيات را تقسيم مى كند و هر سه يا چهار و يا پنج آيه را يكجا ترجمه و تفسير مى نمايد. در ترجمه آيات يك بار، زير هر يك از كلمات و جمل ترجمه فارسى آن را مى نويسد، آن گاه به ترجمه و بحث و تفسير مى پردازد. در ترجمه تحت اللفظ سَعى وى در اين است كه حتى المقدور كلمات عربى را به پارسى سره برگرداند. ترجمه هاى فارسى شيخ ملاك خوبى براى اين است كه تشخيص دهيم لغات عربى تا چه مقدار وارد زبان شده و با توجّه به قرون گذشته كميّت و كيفيّت آن را در نظر بگيريم. در مجلّد پنجم تفسير ابوالفتوح رازى ۱ ، شيخ گاهى تمام سوره را يكجا مى نويسد و به فارسى ترجمه مى كند. در ترجمه آيات، لغاتى چون:
وحى، قاب قوسين، سدرة المنتهى، جنّة المأوى، لات، عزّى، منات، سجده، آخرت، مهاجر، شيطان، كافر، مشرق، مغرب، ثلث، نبوّت، زكوة، قرض، عذاب، عزلت، غرق، آسمان، اسراف، قبر، هلاك، وعده، كفايت، عزيز، ايمن، انتظار، قرآن، اصل، اعراض، پيغمبر، استهزاء، مثل، خصومت، حاضر، ملّت، قريه، اقتدا، تكذيب، مصيبت، قسم، اطاعت، موافقت، اثر، قليل، صديق، صالح، فضل، عظيم، غالب، ضعيف، اهل، ظلم، قوم، طايفه، توكّل، وكيل، تأمّل، اختلاف، وهن، فساد،

1.ر.ك: روض الجنان، ج ۱۸، ص ۱۴۷ (سوره النجم).

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114915
صفحه از 504
پرینت  ارسال به