193
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

داشته است. با اين وصف، نسبت به آثار ديگر اين زمان، شيخ كمتر از مؤلّفان كليله و چهار مقاله تحت تأثير قرار گرفته و لغات عربى به كار برده است. با توجّه و دقّت در ترجمه تحت اللفظ، كه وى از آيات قرآن نموده، اين نكته كاملاً روشن است، بخصوص ترجمه مستقيم و تحت اللفظ تفسير ابوالفتوح به سبب روانى و سادگى و شيوايى حائز قدر و قيمت ادبى است؛ چه شيخ شيوه نثر كهنه زبان پارسى را از نظر دور نداشته و خصوصيّات پيشين را به كار برده است كه در فصول آتى مورد مطالعه و بحث قرار مى گيرد.
اينك نمونه اى از ترجمه تحت اللفظ تفسير ابوالفتوح رازى، نقل از ج 5، ص 415 1 :
سورة المزمّل
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
«يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ (1) قُمِ اللَّيْلَ إِلاّ قَلِيلاً (2) نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً (3) أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً (4) إِنّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً (5) إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً (6) إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلاً (7) وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً (8) رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلاً (9) وَ اصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً (10) وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً (11) إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً (12) وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً (13) يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً (14) إِنّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولاً (15) فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلاً (16) فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً (17) السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ

1.روض الجنان، ج ۲۰، ص ۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
192

چهارمقاله كمتر است. اصولاً لغات تازى از قرن چهارم و پنجم وارد نوشته هاى فارسى شد. اين كلمات بسيار كم بودند، آن هم در مورد لغات ادارى و علمى و دينى و يا لااقل لغاتى كه در فارسى معادل آنها نبود. ديگر لغتى از زبان عربى گرفته نمى شد و به كار نمى رفت. نمونه اين لغات هم عبارت بودند از:
مملكت، صلح، ظفر، عامل، توزيع، حق، حلال، حرام، اعتقاد، فلك، قياس، حركت، قطر و مانند آنها كه عدد آنها در كتب فارسى دوره اوّل نثر پارسى بسيار كم است.
از اواخر قرن چهارم و تمام قرن پنجم و پس از آن زمان لغات عربى، به صورتهاى گوناگون از مفرد و جمع و مصدر و غير مصدر و حتّى لغات تركيب شده با لغات فارسى در مؤلّفات دانشمندان و حكماء وارد شدند ونويسندگان اندك اندك به اين كار تفنّن مى كردند و حتّى به دنبال اين شيوه كار به جايى رسيد كه بدين وسيله اظهار فضيلت علمى مى نمودند و سراسر كتاب را از لغات عربى و تكلّفات و صنايع بديعى كه از راه زبان تازى وارد زبان پارسى شده بود، پر مى كردند و آثارى فقط براى استفاده خواصّ تأليف مى شد و عامّه مردم از خواندن و درك و فهم مطالب آنها عاجز بودند. در عصر و زمان شيخ نيز از اين نوع كتابها بسيار ديده مى شود كه نمونه اى از آنها، دو كتاب كليله و دمنه و چهار مقاله عروضى است كه پيش از اين به آنها اشاره شد و پس از اين نيز، ضمن بيان خصوصيّات دستورى تفسير ابوالفتوح، مورد مطالعه و مقايسه قرار خواهد گرفت.
شيخ نيز تحت تأثير زبان فارسى آميخته به عربى، به ترجمه آيات قرآنى و تفسير آن پرداخته و با سعى بسيارى كه در انتخاب لغات پارسى به كار برده، مع هذا نتوانست يكباره از اين قيد رهايى يابد؛ چه اينكه كار وى، يعنى ترجمه و تفسير كلام اللّه ؛ خود به خود از كار ديگران دشوارتر بوده و مستقيماً با زبان عربى سر و كار

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115141
صفحه از 504
پرینت  ارسال به