مالا بأس به حذراً ممّا به البأس»؛ گفت: بنده به حقيقت تقوا نرسد تا آنچه با آن باكى نبود، رها كند ترس آن را كه به آن باكى بود. و بهترين خصال تقوا آن است كه زاد سفر قيامت است: «وتزوّدوا فانّ خير الزاد التقوى». قال الشاعر:
المرء ان يعطي مناهويابى اللّه الاّ ما ارادا
يقول المرء فائدتي وماليوتقوى اللّه افضل ما استفادا
اين دو سه نمونه، كه براى نمودن شيوه بحث لغوى تفسير شيخ نقل شده، نشان مى دهد كه وى با احاطه كاملى كه بر احاديث و اخبار و نيز به خود قرآن دارد، به خوبى از عهده اين كار برآمده؛ آنچه مى داند و يا از تفاسير ديگر و حتّى از كتابهاى آسمانى ديگر به ياد دارد، در تأييد نظر خويش و محض فائدت بيشتر نقل و يادداشت مى كند و حق اين است بگوييم كه به قدر لازم و كافى اين بحث را دنبال كرده و حقّ آن را اداء نموده است؛ چه در اين كار نكته ها فرو نمى گذارد و همه را ذكر مى نمايد. با اين همه بايد اين نكته را بگوييم كه در اين بحث نظم و ترتيبى ديده نمى شود و اين هم از آن جهت است كه تفسير شيخ جنبه خطابى و وعظ دارد، كه هر چه به يادش آمده، بدون رعايت نظم لازم، آن را يادداشت كرده است.
7. استعمال پاره اى ادوات و جملات عربى
يكى ديگر از خصوصيّات نثر تفسير شيخ، استعمال پاره اى ادوات و جملات عربى است كه در ميان عبارات فارسى به كار رفته و شيوه استعمال آنها طورى است كه بايد گفت، كلمات و ادوات و حروف مزبور، در زمان شيخ، در زبان پارسى رايج و