199
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

مالا بأس به حذراً ممّا به البأس»؛ گفت: بنده به حقيقت تقوا نرسد تا آنچه با آن باكى نبود، رها كند ترس آن را كه به آن باكى بود. و بهترين خصال تقوا آن است كه زاد سفر قيامت است: «وتزوّدوا فانّ خير الزاد التقوى». قال الشاعر:

المرء ان يعطي مناهويابى اللّه الاّ ما ارادا
يقول المرء فائدتي وماليوتقوى اللّه افضل ما استفادا
اين دو سه نمونه، كه براى نمودن شيوه بحث لغوى تفسير شيخ نقل شده، نشان مى دهد كه وى با احاطه كاملى كه بر احاديث و اخبار و نيز به خود قرآن دارد، به خوبى از عهده اين كار برآمده؛ آنچه مى داند و يا از تفاسير ديگر و حتّى از كتابهاى آسمانى ديگر به ياد دارد، در تأييد نظر خويش و محض فائدت بيشتر نقل و يادداشت مى كند و حق اين است بگوييم كه به قدر لازم و كافى اين بحث را دنبال كرده و حقّ آن را اداء نموده است؛ چه در اين كار نكته ها فرو نمى گذارد و همه را ذكر مى نمايد. با اين همه بايد اين نكته را بگوييم كه در اين بحث نظم و ترتيبى ديده نمى شود و اين هم از آن جهت است كه تفسير شيخ جنبه خطابى و وعظ دارد، كه هر چه به يادش آمده، بدون رعايت نظم لازم، آن را يادداشت كرده است.

7. استعمال پاره اى ادوات و جملات عربى

يكى ديگر از خصوصيّات نثر تفسير شيخ، استعمال پاره اى ادوات و جملات عربى است كه در ميان عبارات فارسى به كار رفته و شيوه استعمال آنها طورى است كه بايد گفت، كلمات و ادوات و حروف مزبور، در زمان شيخ، در زبان پارسى رايج و


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
198

آخر آيه.
عبداللّه عباس گفت، متقى آن باشد كه از مشرك و كفر و معاصى اجتناب كند. عبداللّه عمر گفت، تقوا آن باشد كه خود را كمتر از همه كس بينى. كعب الاحبار پرسيدند از تقوا، گفت: هرگز در هيچ ره تيه خار ناك رفته اى؟ گفتند: آرى. گفت: چگونه كنى در آن تيه؟ گفتند: خويشتن نگاه داريم از آن تيه. گفت: متّقى آن باشد كه در راه دين همچنان رود، خويشتن را از معاصى چنان نگاه دارد كه آن رونده پاى خود را از تيه نگاه دارد. عبداللّه بن معتز اين معنى بگرفته است و نظم كرده مى گويد:

خلّ الذّنوب صغيرهاوكبيرها فهو التقى
واصقع كماش فوق ارضالشوك يحذر ما يرى
لا تحقرنّ صغيرةًانّ الجبال من الحصى
شهر بن حوشب گويد متّقى آن باشد كه آنچه حلال باشد، رها كند از ترس آنكه نبادا كه در حرام افتد. عمر عبدالعزيز گفت المتقى ملجم كالمحرم في الحرم؛ گفت: پرهيزگار لگام دارد؛ چون مرد محرم، در حرم. فضيل عياض گفت تقوا آن باشد كه براى مردمان آن خواهد كه براى خود خواهد. شبلى گفت ان تتقى ماسوى اللّه ؛ گفت: تقوا آن باشد كه از هر چه جز خداست بپرهيزى. سهل بن عبداللّه گفت تقوا آن باشد كه بپرهيزى به دل از غفلات، و به نفس از شهوات، و به حلق از لذّات، و به جوارح از سيّئات. آن وقت اين كرده باشد، اميد باشد تو را به وصول درجات و نجات از دركات. اميرالمؤمنين را پرسيدند از تقوا، گفت: متّقى آن باشد كه اگر جمله اعمال او بر طبقى نهند از روى مثل و دستارى بر روى آن نه افكنند و گرد همه جهان بگردانند، بر آنجا چيزى نباشد كه او را از شرم آيد و پنهانش بايد داشتن. در خبر رسول صلى الله عليه و آله كه گفت: «لا يبلغ العبد حقيقة التقوى حتى يدع

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114868
صفحه از 504
پرینت  ارسال به