محمد بن اسحاق گويد: يعقوب دخترخاله خود را ليا بنت ليان به زنى كرد و از او شش پسر داشت و چون ليا فرمان يافت، يعقوب خواهر او، راحيل را به زنى كرد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 213). ۱
مثال ديگر:
ابوطلحه به مسجد رفت به نماز. پسر فرمان يافت، مادر برخاست و كودك را در خانه برد و بنهاد و برخاست (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 238). ۲
مثال ديگر:
انس مالك روايت مى كند كه مردى از جمله صحابه بود مادام پيش رسول بودى. پسركى داشت، فرمان يافت. روزى چند به مسجد نيامد. رسول عليه السلامگفت: فلان چرا به مسجد نيايد؟ گفتند: يا رسول اللّه ! پسركى داشت فرمان يافت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 238). ۳
مثال ديگر:
زنى به نزديك پيغمبر آمد و گفت: يا رسول اللّه ! شوهر دخترم فرمان يافته است و او را چشم دردى كند و رنجور است. دستور باشى كه سرمه در چشم مى كند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 400). ۴
فرمودن: امر كردن. حكم كردن. دستور دادن.
چه در حكمت نيكو نبود فاضل را فرمودن تا مفضول را به غايت و نهايت تعظيم سجده كند و اگر در تعظيم چيزى ديگر بودى از سجده برتر همانا خداى تعالى بندگان را به آن فرمودى در عبادت خود (تفسير ابوالفتوح