259
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

فلانه ۱ : فلان.
گفتند: برو، محال مگوى. عزير صد سال است كه مفقود است و كس از او هيچ نشان نديد و هيچ خبر نشيند و گفت، من فلانه ام پرستار او (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 456). ۲

«ق»

قحط ناك: قحط شديد. خشكسال.
وهب گفت: سبب آن بود كه سالى قحط ناك آمد بر ايشان و ايشان رنجور شدند. مى گفتند: كاشكى به مردمانى تا از اين محنت برستمانى (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 414). ۳
مثال ديگر:
فرّاء گفت: سنين، يعنى سال از پس سال قحط ناك (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 446). ۴
مثال ديگر:
گفت: به هيچ زمين خشك قحط ناك گذشته باشى كه درو هيچ نبات نبينى (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 4، ص 384). ۵

1.زنى غير معلوم (مؤنث فلان): صنما بيا كه خسرو ز براى توست هر شب در ديده باز كرده كه فلانه اى درآيد امير خسرو (نقل از فرهنگ دكتر معين [: ج ۲، ص ۲۵۶۵])

2.روض الجنان، ج ۴، ص ۲۵.

3.همان، ج ۳، ص ۳۳۴.

4.همان، ج ۸، ص ۳۵۰.

5.همان، ج ۱۶، ص ۹۶.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
258

ص 114). ۱
فروهليدن: فروهشتن و فروگذاشتن.
«وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكّامِ» ؛ و اصيل ادلاء در رسن بود كه به چاه فروهلى (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 304). ۲
فسوس داشتن: سخريه و استهزاء كردن.
چون تنها شوند، با ديوان خود گويند: با شماييم. ما فسوس مى داشتيم. خداى فسوس دارد به ايشان (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 47). ۳
مثال ديگر:
«إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِو?نَ» ؛ ما فسوس مى داشتيم بر ايشان (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 50). ۴
مثال ديگر:
«اللّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» ؛ خدا از ايشان فسوس دارد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 51). ۵
فلاسنگ: فلاخن.
و داوود به سال كمتر بود. روزى بيامد پدر را گفت: اى پدر! من قفاى گوسفند كه مى روم، فلاسنگ به دست گرفته، هيچ نيست كه مى خواهم كه فلاسنگ بزنم والا اصابت باشد و هر كه را بزنم به فلاسنگ، بيفكنم (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 430). ۶
مثال ديگر:
آن سلاح بكند و پياده شد و آن توبره سنگ در برافكند و فلاسنگ به دست گرفت پيش جالوت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 432). ۷

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۷۳.

2.همان، ج ۳، ص ۶۳.

3.همان، ج ۱، ص ۱۱۷.

4.همان، ج ۱، ص ۱۲۵.

5.همان، ج ۱، ص ۱۲۶.

6.همان، ج ۳، ص ۳۷۶.

7.همان، ج ۳، ص ۳۷۹.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115827
صفحه از 504
پرینت  ارسال به