(تفسير ابوالفتوح رازى، ج 4، ص 166). ۱
گرمگاه: ميانه روز كه هوا در غايت گرمى شود.
يك روز به گرمگاه در نزديك رسول عليه السلام شدم (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 283). ۲
گريوان: گريبان.
و چيزى كه در گريوان طلب كند نيابد و آن در آستين باشد تا به دانستن غمى به دل او رسد تا مؤمن چون با پيش خدا شود، از گناه پاكيزه باشد؛ چنان كه زر سرخ از كوره زرگر بيرون آيد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 498). ۳
گفت: قول.
و بعضى دگر مفسران گفتند، جماعت كافران چون بانگ نماز شنودندى، حسد كردندى بر ايشان و گفتندى كه اى محمد! اين بدعت است كه تو نهاده اى و پيش تو هيچ پيغمبر ديگر را نبود و اگر در اين چيزى بودى، پيغمبران ديگر به اين سابق بودندى. تو از كجا آوردى اين آواز منكر؟ فما اقبحه من صوت و ما اسبحه؛ چه زشت آوازى است! خداى تعالى از گفت ايشان، اين آيه فرستاد و رد كرد بر ايشان (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 182). ۴
مثال ديگر:
مؤمن همه كرد باشد، بى گفت؛ منافق همه گفت، بى كرد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 55). ۵
گفتاگوى: گفت و گوى.