«م»
مادينه: مقابل نرينه.
پس آن گاه كه نهاد آن مادينه را، گفت: اى پروردگار من! به درستى كه من نهادم آن را مادينه و خداى داناتر است به آنچه نهاد و نيست نرينه چون مادينه، و من نام نهادم او را مادينه (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 549). ۱
ماستينه: نوعى از كشك كه با او آش مى پزند و پنير مايه.
«وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ...»۲ ؛ و بضاعت آورده ايم اندك. به دو اصل مزجاة، مفعله باشد... مفسّران چند قول گفتند در آنكه چه بود؛ عبداللّه عباس و سعيد جبير گفتند: درم بد بود كه كسى نستدى، مگر به نقصان. حسن و مجاهد و قتاده و ابراهيم و ابن زيد گفتند: يعنى اندك. كلبى و مقاتل گفتند: صنوبر بود وحبّة الحضراء. حسن بصرى گفت: ماستينه بوده. گفتند... (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 157). ۳
مثال ديگر:
آن كه ام سلمه را گفت: آن درمهاء فاطمه كه به تو دادم، بياور. بياوردم. از آنجا مشتى برگرفت و به على داد و گفت: به اين گاو روغن خر و خرما و ماستينه. او بخريد. مشتى ديگر به عمر داد و گفت: به اين جامه خر و قدرى طيب. برفت و بخريد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 4، ص 97). ۴
مدّت نزديك: زمان كوتاه.
ابوالقاسم بلخى گفت: خداى تعالى خبر داد آدم را به اين نامها و او ياد گرفت آن را به مدتى نزديك از فهمى و حفظى كه خداى تعالى داد او را.