271
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

عبداللّه عباس و سدى گفتند: اژدهاى بزرگ نر موى ناك و دهن باز كرد و يك زفر بر زير كوشك فرعون نهاد و دگر زفر بر بالاى كوشك (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 437). ۱

«ن»

نابگاه: ناگهانى و بى وقت.
عبداللّه عباس روايت كرد از رسول عليه السلام كه هيچ كس نباشد كه كسى را به نابگاه بكشد بفتك (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 139).
نالنده: بيمار و نالان.
نالندگى: بيمارى.
او را رها كرد تا به مدينه رفت. روزى چند برآمد، نالنده شد و به مرد. در نالندگى او را گفتند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص 332). ۲
نژهان ۳ :
بعضى دگر مراد به فتنه آن است كه خداى تعالى گفت: من امتحان كردم اين اشراف و توانگران را به آنكه به عوض مال و حال ايشان درويشان را كه به رسول عليه السلام ايمان داشته، پايه قربت و خدمت و مجالست رسول عليه السلام را دادم تا ايشان با اينان نژهان شدند و تمنّاى مثل حال ايشان كردند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 279 ـ 280). ۴
اين كلمه در نسخه ها به همين صورت با نون ضبط شده و به احتمال قوى محرّف پژهان است، به معنى آرزو. خواهش دل. غبطه (فر. م) و پژهان بردن، به

1.روض الجنان، ج ۸، ص ۳۲۴.

2.همان، ج ۱۹، ص ۲۳۴.

3.پژهان به ضم اول بر وزن سلطان، به معنى آرزو و خواهش دل و غبطه باشد... (برهان قاطع، مصحح آقاى دكتر معين) و پژهان، ظاهراً اين صورت مصحف «پردهان» (بمل ء فيه) است. ر.ك: پردهان (لغتنامه دهخدا).

4.روض الجنان، ج ۷، ص ۳۰۰.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
270

پس باقى اسماء بر آن قياس كرد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 83). ۱
مرجو: عدس. مرجمك.
و چون گفتى: اى موسى! ما شكيبا نكنيم بر يك طعام، و بخوان براى ما خدايت را تا بيرون آرد براى ما از آنچه بروياند زمين از تره يش و سيرش و مرجويش و پيازش (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 129). ۲
مردن: خاموش شدن
و پيرامن خود بيند و ايمن گردد از آنچه خائف باشد. پس به ناگاه آتش او بميرد و او در تاريكى بماند خائف و معذور و متحيّر (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 56). ۳
مروزنه ۴ : ناووسى. مقبره گورستان مجوس يا ترسايان.
گفت: اينجا ناووسى هست از نواويس؛ يعنى مروزنه گبركان كه سرها از آن جماعتى به آنجا نقل كرده اند، از زمين برهوت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 132). ۵
مقابل كردن: مقابله كردن.
و وصيّت كرد كه در اينجا خمى در زير خاك كرده است، نسخه اى از تورات در آنجا نهاده است. برفتند و باز كردند و برگفتند و با آنكه عزيز مى خواند، مقابل كردند؛ حرفى كما بيش نبود. به او ايمان آوردند و او را باور داشتند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 457). ۶
موى ناك: پر مو. مودار.

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.

2.همان، ج ۱، ص ۳۰۵.

3.همان، ج ۱، ص ۱۴۰.

4.وبر سنگى اطلاق شود كه آن را مجوف نموده، نقش را در آن گذارند (فرهنگ خليلى).

5.روض الجنان، ج ۶، ص ۳۲۹.

6.همان، ج ۴، ص ۲۶.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115406
صفحه از 504
پرینت  ارسال به