مثال ديگر:
گفت آنكه احرام از خانه خود هاگيرى و همانا اين مرد را خانه از مواقيت بوده باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 314). ^۱
هرشه: چنگال.
و دندان و سم و هرشه و شير و خايه چون پوست بالايى پوشيده باشد و چون نباشد نشايد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 259). ^۲
هژير: خوب. پسنديده.
و دين مرا بياراى و جلوه كن كه تا به مكافات اين تو را بباز و جلوه كنم. امروزت روز هژير است تا فردا كه روز غديرت باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 172). ^۳
هشتده ^۴ هيجده.
عكرمه گفت: چهل درم بود و بعضى دگر گفتند: هشتده درم بود (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 117). ^۵
مثال ديگر:
و اين سوره هشتده آيت است و دويست و چهل و يك كلمه است (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص 334). ^۶
هفتده: هفده.
و شانزده آيه است در مدنى و هفتده در عدد باقى قراء (تفسير ابوالفتوح

آب خورند و از ميوه هاى بهشت خورنده با قناديل ها شوند از زر آويخته در سايه (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 235). ^۱
ها گرفتن: بگرفتن.
و شما را در زمين قرارگاه است و برخوردارى تا قيامت ها گرفت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 89). ^۲
مثال ديگر:
و اين عبارتى است كه در وضع پارسيان نيز معروف است. كسى را با كسى مكرى كند و به حيله چيزى از او بستاند يا بر او تلبيس كند، گويند فلان پاى او از زير ها گرفت؛ يعنى ايشان را از قرارگاه خود ببرد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 92). ^۳
مثال ديگر:
و مراد به عهد آن است كه خداى تعالى بر ايشان ها گرفت در كتب ايشان كه اوامر خداى تعالى كار بندند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 100). ^۴
مثال ديگر:
از اينجاست حديث رسول عليه السلام كه گفت در حق مردى كه مردى را به دست ها گرفته تا ديگرى او را بكشت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 107). ^۵
مثال ديگر:
چون ها گرفتيم پيمان پسران يعقوب كه نپرستند، جز خداى را (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 150). ^۶