287
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

12. صنايع لفظى تفسير

سابق بر اين اشاره شد كه در تفسير شيخ صنايعى از اسجاع و تجنيس به كار رفته كه در نهايت سادگى و دور از تصنّع است و شيخ در اثناى تفسير، بدون هيچ گونه تكلّفى عبارات مسجّع آورده كه با اندك توجّه معلوم مى شود طبيعى و غير متكلّفانه بوده، مخلّ فصاحت نيست و به روانى و سادگى عبارات لطمه نمى زند. اينك چند نمونه از اسجاع تفسير:

1. نمونه اى از سجع متوازى

سپاس خداى را كه بردارنده اين ايوان است و آراينده آن به ماه و آفتاب و ستارگان است و دارنده دين به پيغمبران و امامان است، و درود بر رسول او كه ختم پيغمبران است و سيّد مرسلان است و بر اهل البيت او كه ستارگان زمين اند و پيشوايان دين اند.
در اين عبارات كلمات: دارنده، آراينده، ايوان، ستارگان، پيغمبران، امامان، زمين، دين سجع متوازى را ترتيب داده اند. (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 1). ۱

نمونه ديگر از سجع متوازى

بر بالين او ساعتى بنشست و مى گريست. او را ديد كه لب مى جنبانيد و چيزى مى گفت. گوش به نزديك لب او برد. او مى گفت: كار كرديم به سر آمد، رنج برديم به بر آمد، دوست جستيم خبر آمد. واعظ گفت: عجوزه آگاه است و مى داند تا كجا مى رود. آن گه دمى چند برآورد و جان بداد.
كلمات كرديم، برديم، جستيم، و به سر، به بر، خبر در اين عبارت سجع متوازى را تشكيل مى دهند (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 175). ۲

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۱.

2.همان، ج ۲، ص ۹۳.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
286

يكى خواهم، خلاف آن خواسته باشم به خود كه خداى خواسته است و من نخواهم كه خواست من خلاف خواسته خداى بود. مرا به اين فضولى چه كار است! من بنده مملوكم. خداوند من آنچه صلاح من باشد، به داند. او خود مى كند.
ميزان توكّل به پروردگار به خوبى از خلال سطور گذشته، آشكار است و خواننده با مرور و مطالعه آن متنبّه مى شود و عبرت مى گيرد. اينك شرح تنبّه آميز و عبرت انگيزى كه شيخ در اثناى تفسير راجع به شرم و حياى آدمى نوشته و مردم بى آزرم را از بى شرمى و گستاخى در برابر معبود پاك و خالق يكتا برحذر داشته، نقل مى شود تا بيشتر به شيوه شيخ واقف و آشنا شويم:
گفتند: خداى تعالى توبه آدم به سه چيز قبول كرد: به حياء و دعاء و بكاء. امّا حياء؛ در خبر آمد از شهر بن حوشب كه گفت: چنين رسيد به من كه آدم از شرم آن كرده خود، سيصد سال سر به آسمان برنداشت و دويست سال بركنارى گريست و چهل روز طعام و شراب نخورد و صد سال باحوّاء خلوت نكرد. عجب از تو اى غافل كه شنوى كه خداى تعالى به يك ترك مندوب، به يك مخالفت فرمان، آدم را و حوّا كه پدر و مادر تو بودند، با آن قدر و منزلت ايشان به نزديك خداى تعالى از بهشت بفرستاد و از ميان ايشان سالها جدا كرد و ايشان را به سراى محنت و بليّة افكند و تو در شبان روز بسيار ترك واجبات و ارتكاب مقبحات كنى و اصرار كنى و توبه كنى و آن گاه طمع دارى كه اين موجب آن بود كه در بهشت شوى و صحبت حورالعين يابى! اين است تمنّاى محال و كژ تقديرى... پس اگر در گناه پياپى به شيطان اقتداء كردى، به توبه اى به آدم اقتدا كن... . ۱

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۲۸ ـ ۲۲۹.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114882
صفحه از 504
پرینت  ارسال به