بسيار كهنه درى است، به جاى صيغه جمع متكلّم و مخاطب».
ضمناً بايد اشاره نمود كه صيغه «كردى تان»، در اصل «كردتانى است...». آيا مؤلّف، شاهدى بر اين نوع استعمال دارند؟ و چه طور آن را صيغه بسيار كهنه درى دانسته اند؟ و ديگر آن كه چه طور ممكن است «كردى تان» به جاى «كردتانى» باشد؟
مقدّمه، به هيچ روى متناسب با متن كتاب نيست. عنوانى كه از براى مقدمه نهاده اند (تشيّع و سير آن در ايران) به جاست بر كتابى گذاشته شود، نه بر توضيح مختصر ايشان.
در ص 1، س 10 مقدّمه گفته اند: «فقها و متكلّمين نيز پيروان على عليه السلام و يازده فرزندش را شيعه لقب داده اند». گويا اشتباه شده است؛ چون شيعه تنها بر اين گروه اطلاق نمى شود (ر.ك: فرق الشيعة، نوبختى؛ ملل و نحل، شهرستانى؛ صبح الأعشى، ج 14، ص 226؛ ترجمه مفاتيح العلوم، بنياد فرهنگ ايران، از حسين خديو جم، ص 31).
ص 213: «در اين عبارات كه از ترجمه تفسير طبرى نقل شده، لغات عربى به ندرت ديده مى شود و جز كلماتى چون: محراب و مسجد و فتوح و پيغمبر كه جنبه دينى دارند، دو كلمه قوى و امين ديده مى شود...». البته پيغمبر، عربى نيست و دو واژه محراب و مسجد هم ريشه اى غير عربى دارند.
ص 210، آن جا كه مقايسه [اى] بين تفسير ابوالفتوح و ترجمه تفسير طبرى مى كنند، آورده اند: «مثلاً استعمال لفظ اندر كه بعدها در و اندرينكه اندر، و پيغامبر كه پيغمبر به كار رفته...». آيا «اندرين»، صورت كهنه «اندر» است؟
نظير اين اشتباهات، اندك نيست و به ذكر همين مقدار، بسنده شد». ۱