چون محنت به نهايت رسد، راحت پديد آيد. پيمانه چو پر شود، بگرداند سر...»
4. و اين آن مثل سائر است كه گفته اند: رمتنى بدائها وانسلت.
و دگر مثل كه گفته اند: خذ اللصّ من ان يأخذك.
و ما گوييم: دزد باش و مرد باش (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 126). ۱
5. چنان كه در مثل پارسيان گويند: شهرى بدو مير زود گردد ويران
اين هم آن مثلى است، به معنى آنكه گفت: «بَل اَكثَرَهُمْ لا يَعلَمُونَ» ؛ بل بيشترينه ايشان ندانند از آنكه انديشه نكنند بر سبيل وعظ و تذكير... (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 4، ص 489). ۲
ب) امثال تازى
1. و اين مثل مشهور است كه گفتند: اتّق شرّ من احسنت اليه؛ از شرّ آن كس بترس كه به او نيكويى كرده باشى (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 613). 3
2. آن گه حق تعالى باز نمود كه ايشان چراتكذيب كردند اين كتاب را؟ گفت: براى آنكه ندانستند به دروغ داشتند و در مثل گفته اند:
الناس أعداء ما جهله (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 25). 4
3. و اين هم چنان است كه «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ» 5 و چنان كه در مثل گويند: كلّ شاة برجلها ستناط (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 25). 6
4. ايشان از او بياموختند و آن را دست افراز خود كردند و گفتند: «فَأَكَلَهُ