297
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

مرجع «او» در جمله «در او احكام حلال و حرام باشد» كتاب است و مى بايست «آن» آورده مى شد؛ امّا شيخ به شيوه نثر ادوار گذشته در مورد غير ذى روح نيز «او» استعمال كرده. اين كار در تفسير شيخ نظاير فراوان دارد. ۱
2. ديگر از غرائب استعمالات تفسير، كه در تمام مجلّدات ديده مى شود، استعمال صيغه مفرد مخاطب در مورد جمع و با فاعل جمع است و اين امر در مؤلّفات ديگران، چه در ادوار پيش و چه در عصر و زمان شيخ و نيز در ترجمه آيات كه فعل جمع دارد، به صيغه مفرد بيان مى كند؛ مانندِ: «چه مردمانى شما» و «مسئله كنى» و «گمراه نشوى» كه همه جا صيغه مفرد به جاى صيغه جمع آورده شد و نيز مانند «چگونه كافر شوى شما» در ترجمه: «وَكَيفَ تَكفُرُونَ»۲ .

1.مثال ديگر: «چون به سايه او برآسودند، گفتند: ياموسى! كارگر ما كفايت شد» (ج ۱، ص ۱۲۶) [روض الجنان، ج ۱، ص ۲۹۸]. مثال ديگر: «گفت: اين را من به فراش و بستر شما كردم تا در وى مى آيى و مى شوى و تصرف مى كنى براى معاش و در شب بر او قرار مى كنى؛ چنان كه بر بستر». و مانند: «و اىِ آن كس كه اين آيه بخواند و بيندازد آن را؛ يعنى تفكر نكند در او و معتبر نگرد بدو» (ج ۱، ص ۲۵۱) [روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۵].

2.چند مثال ديگر از تفسير ابوالفتوح: «بدرى ديگر رفت و گفت چه مردمانى شما گفتند ما مردمانيم كه دخلها خورد كرده ايم و بر خرمن نهاده...» (ج ۱، ص ۱۶)؛ و مانند: «چون مهمى پيش آيد، به خداى تعالى فزع كند و خداى تعالى را بخواند و از او فرج درخواهد، مى گويد: شما نيز مسئله كنى از معبودان خود» (ج ۱، ص ۶۶)؛ [روض الجنان، ج ۱، ص ۱۶۳] و نيز مانند: «و حلال نباشد شما را چيزى كه به زنان داده باشى باز ستانى» (ج ۱، ص ۳۹۰)؛ [روض الجنان، ج ۳، ص ۲۷۵] و چون: (يبين اللّه لكم ان تضلوا)؛ خدا بيان مى كند براى شما تا گمراه نشوى» (ج ۲، ص ۸۵)[روض الجنان، ج ۶، ص ۲۱۳؛ نسا (۴): آيه ۱۷۶]؛ و مانند: (فلا تموتن الا و انتم مسلمون)؛ و نبايد كه مرگ به شما آيد، الا شما مسلمان باشى» (ج ۱، ص ۶۱۴) [روض الجنان، ج ۴، ص ۴۵۹. آل عمران (۳): آيه ۱۰۲]؛ مثال ديگر: (يا ايها الذين آمنوا اصبروا)؛ اى مؤمنان! صبر كنى و شكيبايى كار بندى» (ج ۱، ص ۷۱۳ [روض الجنان، ج ۵، ص ۲۲۸. آل عمران (۳): آيه ۲۰۰]؛ مثال ديگر: (وانبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون في بيوتكم)؛ و خبر دهم شما را به آنچه خورده باشى و آنچه ذخيره كنى» (ج ۱، ص ۵۶۷) [روض الجنان، ج ۴، ص ۳۴۴؛ مائده (۵): آيه ۴۹].


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
296

دانشمندانى نظير صاحب چهار مقاله و مترجم كليله و دمنه هم ديده مى شود. در كتابهاى پيشينيان، آوردن شواهد شعرى و احاديث مرسوم نبوده، مگر حديثى و يا آيه و شعرى كه با مطلب كتاب بستگى داشته باشد. غرض اين است كه تمثّل و توسّل به اشعار و احاديث از نظر زيبايى كلام و هنرنمايى، مخصوص همين عهد است. موزونى عبارات در نثر ابوالفتوح ديده مى شود و با اينكه در اين كار زياده روى نكرده، مع هذا تفسير شيخ به كلّى از اين مزيّت بى بهره نيست. به هر صورت، نثر تفسير، نثر روان و شيرين فارسى است و شيخ آن را از زير بار تأثير قواعد صرف و نحو عربى بركنار داشت و به شيوه خاصّ خود مرقوم فرمود.
لازم به تذكّر است كه قسمتى از خصوصيّات دستورى و شيوه املايى تفسير كبير ابوالفتوح، در كتب علمى قرون سالفه و كتابهايى كه در عهد شيخ تأليف گرديده، ديده مى شود كه نمى توان آن را در زمره خصوصيّات دستورى تفسير شيخ منحصراً قرار داد؛ ولى براى نشان دادن همه اين قواعد معمول و رايج، به نقل شواهد متعدّد و تحليل و تجزيه آنها مبادرت مى كند تا براى كسانى كه راجع به قواعد دستور زبان فارسى مشغول مطالعه و در صدد تحقيق و تتبّع مى باشند، راهنمايى مفيد و مورد استفاده باشد:
1. از خصوصيّات دستورى تفسير، يكى استعمال ضمير مفرد غايب (او ـ وى)، چه در مورد ذوى الارواح و چه در مورد غير ذوى الارواح، است و اين كار در نثر دوره اوّل رعايت مى شد. در عبارتِ:
موسى عليه السلام گفت: چون من بروم به مناجات به ميقات خداى تعالى، از او درخواهم تا اگر صلاح داند مرا كتابى دهد كه در او احكام حلال و حرام باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 120). ۱

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۸۵.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115933
صفحه از 504
پرینت  ارسال به