مرجع «او» در جمله «در او احكام حلال و حرام باشد» كتاب است و مى بايست «آن» آورده مى شد؛ امّا شيخ به شيوه نثر ادوار گذشته در مورد غير ذى روح نيز «او» استعمال كرده. اين كار در تفسير شيخ نظاير فراوان دارد. ۱
2. ديگر از غرائب استعمالات تفسير، كه در تمام مجلّدات ديده مى شود، استعمال صيغه مفرد مخاطب در مورد جمع و با فاعل جمع است و اين امر در مؤلّفات ديگران، چه در ادوار پيش و چه در عصر و زمان شيخ و نيز در ترجمه آيات كه فعل جمع دارد، به صيغه مفرد بيان مى كند؛ مانندِ: «چه مردمانى شما» و «مسئله كنى» و «گمراه نشوى» كه همه جا صيغه مفرد به جاى صيغه جمع آورده شد و نيز مانند «چگونه كافر شوى شما» در ترجمه: «وَكَيفَ تَكفُرُونَ»۲ .
1.مثال ديگر: «چون به سايه او برآسودند، گفتند: ياموسى! كارگر ما كفايت شد» (ج ۱، ص ۱۲۶) [روض الجنان، ج ۱، ص ۲۹۸]. مثال ديگر: «گفت: اين را من به فراش و بستر شما كردم تا در وى مى آيى و مى شوى و تصرف مى كنى براى معاش و در شب بر او قرار مى كنى؛ چنان كه بر بستر». و مانند: «و اىِ آن كس كه اين آيه بخواند و بيندازد آن را؛ يعنى تفكر نكند در او و معتبر نگرد بدو» (ج ۱، ص ۲۵۱) [روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۵].
2.چند مثال ديگر از تفسير ابوالفتوح: «بدرى ديگر رفت و گفت چه مردمانى شما گفتند ما مردمانيم كه دخلها خورد كرده ايم و بر خرمن نهاده...» (ج ۱، ص ۱۶)؛ و مانند: «چون مهمى پيش آيد، به خداى تعالى فزع كند و خداى تعالى را بخواند و از او فرج درخواهد، مى گويد: شما نيز مسئله كنى از معبودان خود» (ج ۱، ص ۶۶)؛ [روض الجنان، ج ۱، ص ۱۶۳] و نيز مانند: «و حلال نباشد شما را چيزى كه به زنان داده باشى باز ستانى» (ج ۱، ص ۳۹۰)؛ [روض الجنان، ج ۳، ص ۲۷۵] و چون: (يبين اللّه لكم ان تضلوا)؛ خدا بيان مى كند براى شما تا گمراه نشوى» (ج ۲، ص ۸۵)[روض الجنان، ج ۶، ص ۲۱۳؛ نسا (۴): آيه ۱۷۶]؛ و مانند: (فلا تموتن الا و انتم مسلمون)؛ و نبايد كه مرگ به شما آيد، الا شما مسلمان باشى» (ج ۱، ص ۶۱۴) [روض الجنان، ج ۴، ص ۴۵۹. آل عمران (۳): آيه ۱۰۲]؛ مثال ديگر: (يا ايها الذين آمنوا اصبروا)؛ اى مؤمنان! صبر كنى و شكيبايى كار بندى» (ج ۱، ص ۷۱۳ [روض الجنان، ج ۵، ص ۲۲۸. آل عمران (۳): آيه ۲۰۰]؛ مثال ديگر: (وانبئكم بما تأكلون و ما تدّخرون في بيوتكم)؛ و خبر دهم شما را به آنچه خورده باشى و آنچه ذخيره كنى» (ج ۱، ص ۵۶۷) [روض الجنان، ج ۴، ص ۳۴۴؛ مائده (۵): آيه ۴۹].