301
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

رازى، ج 1، ص 116). ۱
مثال ديگر از تكرار عدد:
و كلمات قرآن جمله هفتاد هزار و نه هزار و دويست و هفتاد كلمه است و گفته اند سى و نه، جمله حرف قرآن سيصد هزار و بيست و سه هزار و پانزده حرف است (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 5، ص 614). ۲
تكرار معدود، نظير آنچه در تفسير شيخ آمده، از كتاب ترجمه و قصّه هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى دو نمونه آورده مى شود:
سورة النساء سه هزار و هفتصد و چهل و پنج كلمه است و شانزده هزار حرف و سى حرف است و صد و هفتاد و پنج آيت (تفسير ابوالفتوح رازى، ص 158، نيمه اول، چاپ 1338). ۳
مثال ديگر:
ابراهيم مهاجر رحمه الله آورده است كه از نسل يعقوب هزار هزار و دويست هزار و بيست و پنج هزار نبى بود (تفسير ابوالفتوح رازى، ص 421، س 13، نيمه اوّل، چاپ 1338).
5. ديگر استعمال صيغه هاى انشايى جمع به طريق خاصّ «كردمانى» در جايى كه معمولاً «مى كرديم»، و يا «كرديمى» در زمان ماضى ناقص يا ماضى شرطى بايد آورده شود، در تفسير شيخ بسيار ديده مى شود. اين فعل را، كه در مورد شرط و جزاء با الف و نون و ياى شرطى استعمال مى كردند، در نظم كمتر به آن شكل و هيئت ديده مى شود. آوردن فعلهاى شرطى و ترديدى و مطيعى ۴ و استمرارى با

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۷۷.

2.همان، ج ۲۰، ص ۴۷۸.

3.همان، ج ۵، ص ۲۳۱.

4.فعل مطيعى يا جزاى شرط به استعمال استاد فقيد ملك الشعراء بهار.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
300

آخر جمعهاى مخاطب، به تاء قلب و تاء نيز حذف مى گرديد.
3. ديگر از مختصّات نثر تفسير حاضر، مطابقت دادن صفت و موصوف و مسند و مسندٌ اليه است. اين امر از خصائص زبان تازى است، ولى در فارسى به ويژه در نظم دوره اوّل چون شاهنامه فردوسى اين معنى ديده مى شود. در نثر هم نخستين بار در چهار مقاله عروضى، مطابقت صفت و موصوف به چشم مى خورد؛ مانند ملوك ماضيه، اجسام صقيله، قرون خاليه و جز آنها. مع هذا در تفسير شيخ اين قاعده كلّيت و غلبه ندارد؛ بلكه در موارد متعدّد صفت با موصوف مطابقت نمى كند. شيخ در اثناى تفسير گاهى به مطابقه صفت و موصوف مى پردازد.
مثال:
و خداى تعالى رسول عليه السلام را خبر داد، گفت: در ميان شما كه حاضرانيد، دوازده مرد بر كارى نفاق و اتّفاق كردند.
4. يكى ديگر از خصائص نثر ابوالفتوح، تكرار معدود و نيز تكرار اجزاى عدد است كه در كتب هم زمان تفسير اين معنى ملاحظه نشده؛ ولى شيخ در اثناى تفسير به كرّات در ذكر معدود و عدد به تكرار پرداخته؛ مثلاً به جاى اينكه بگويد: بيست و سه هزار و سيصد و سى و سه گز، مى گويد: «بيست و سه هزار گز بود و سيصد و سى و سه گز و ثلثى از گزى ۱ »؛ يعنى معدود (گز) را تكرار كرده است.
و نيز در تكرار عدد مى گويد: «ششصد هزار و بيست هزار» به جاى ششصد و بيست هزار در عبارت زير:
«و عدد ايشان ششصد هزار و بيست هزار مرد مقاتل بود» (تفسير ابوالفتوح

1.مثال براى تكرار معدود: «از جمله جباران شهر، يكى عوج بن عنق بود و گفته اند طول او بيست و سه هزار گز بود و سيصد و سى و سه گز و ثلثى از گزى...» (ج ۲، ص ۱۱۹ ـ ۱۱۸) [روض الجنان، ج ۶، ص ۲۹۸].

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115906
صفحه از 504
پرینت  ارسال به