309
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

برفت» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 83).
مثال ديگر:
... تا گفت او را اولى تر آن باشد كه اين شخص را يا اين چيز را فلان خوانند و حاجت نبود (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 83). ۱
مثال براى «اولى ترين»:
گفت: پيغمبران برادران اند از مادران مختلف و دينشان يكى است و اولى ترين مردمان به عيسى بن مريم منم كه محمّدم (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 74). ۲
به علاوه اين دو مورد، كه نمونه آنها داده شد، همين قاعده قياساً درباره لفظ «ارذل» به كار رفته و «ارذل تر» در نثر تفسير شيخ ديده مى شود؛ مثال:
«وَمِنْكُم مَن يُرَدُّ إلى اَرذَلِ العُمُرِ»۳ ؛ و بهرى از شما آن باشند كه ايشان را ردّ كنند به ارذل تر و خسيس تر عمرى و آن حالت پيرى و خرفى باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 3، ص 582). ۴
در نثر ترجمه قرآن از تفسير ابوبكر عتيق شواهدى از نوع «اولى تر» و «اولى ترين» ديده شد كه براى مطالعه و مزيد استفادت علاقه مندان، يكى دو نمونه از هر يك نقل مى شود:
عبداللّه جبير گفت: فرمان رسول نگاه داشتن اولى تر بود. ايشان فرمان نكردند (ص 17، نيمه اوّل، چاپ تابان، 1338).
مثال ديگر:
اگر ديده ور گرديد و پديد آيد كه آن دو تن [كه سوگند خوردند] سزاوار بزه

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۲۰۲.

2.همان، ج ۶، ص ۱۸۴.

3.النحل (۱۶): آيه ۷۰.

4.روض الجنان، ج ۱۲، ص ۶۴.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
308

حديث، و موعظه، و تذكره، و حكم، و ذكرى، و حكمت، و حكيم، و مهيمن، و شافى، و هدى، و هادى، و صراط مستقيم، و نور، و رحمت، و حبل، و روح، و قصص، و حق، و بيان، و تبيان، و بصاير، و فصل، و عصمت، و مبارك، و نجوم، و مجيد، و عزيز، و كريم، و عظيم، و سراج، و منير، و بشير، و نذير، و عجب، و قيم، و مبين، و نعمت، و علىّ و ما هر يك را بگويم كه كجا گفت (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 4). ۱
در مثال مذكور فعل «خواند» از همه جمله ها حذف شد و نيز ضمير متّصل مفعولى «ش» كه در آخر «قرآنش» از جمله اوّل آمده از ساير جمله ها كسر گرديد.
مثال ديگر:
اميرالمؤمنين عليه السلام روايت كند و ابوذر غفارى كه يك روز رسول عليه السلام نشسته بود با جماعت مهاجر و انصار (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 103). ۲
در اين مثال فعل «روايت كند» به قرينه فعل جمله نخستين از آخر جمله دوم «ابوذر غفارى...» حذف شد.
7. يكى ديگر از خصوصيّات نثر تفسير ابوالفتوح، الحاق «ترين» پسوند صفت عالى، و «تر» علامت صفت تفضيلى به آخر اسم تفضيل (افعل التفضيل) است.
در مورد استعمال كلمه «اولى تر» و «اولى ترين» بايد به عموميّت آن توجّه داشت؛ زيرا در كتب ديگر از جمله كليله و دمنه نمونه هاى بسيارى از اين نوع استعمال ديده مى شود و حتّى بعد از شيخ نيز «اولى تر» و «اولى ترين» استعمال شده.
مثال از تفسير شيخ:
«و اولى تر آن باشد كه حمل بر عموم كنند كه فايده راجع تر بود، و تفسير اين

1.روض الجنان، ج ۱، ص ۸.

2.همان، ج ۱، ص ۲۴۶.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115842
صفحه از 504
پرینت  ارسال به