9. جمع آوردن كلمات عربى به سياق فارسى، كه از مدّتها پيش متداول بوده، در تفسير شيخ نيز استعمال شده و بسيارى از اسمهاى تازى به «ان» جمع بسته شد. جموع «خلقان» ۱ و «مرتزقان» ۲ و «مذكوران» ۳ و «وصيّان» ۴ و «مريضان» ۵ و «كافران» ۶ و «مجلّدان» در تفسير ابوالفتوح ديده مى شود.
اين نوع جمع، يعنى جمع بستن كلمات عربى به شيوه فارسى، در كتاب ترجمه و قصّه هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى نيز ديده مى شود. اينك نمونه اى چند از نيمه اوّل همين كتاب: مكاتبان (ص 331؛ آيه 61)، منافقان (ص 331، آيه 62)، خاصّگان (ص 348)، راويه ها (ص 350)، وعاها (ص 350)، محفّه ها (ص 437)، منجّمان (ص 451)، معبّران (ص 451)، خازنان (ص 455)، كيّالان (ص 459)، رسولان (ص 592)، و جز آنها.
در همين كتاب اخير الذكر جموع عربى را به همان صورت كه هست و با احتساب جمع بودن آنها، بدون افزودن علامت جمع «ها ـ ان» فارسى مى آورد. نظير جواهر (ص 437 و 583) يواقيت (ص 437 و 583) و حُلَلْ (ص 439 و 589) معجزات (ص 451) و كرامات (ص 451) و سماطين (ص 453) و تراجمه
1.مثال: «گفت: خلقان را حشر كنند، برهنه پا، برهنه تن، ختنه ناكرده». [روض الجنان، ج ۷، ص ۲۶، ۲۰۸، ۲۳۸]
2.مثال: «عبدالرحمن زيد اسلم گفت: جمله مرتزقان اند؛ يعنى روزى خواران (ج ۱، ص ۲۹). [روض الجنان، ج ۱، ص ۷۳]
3.ر.ك: ج ۲، ص ۲۱۰. [روض الجنان، ج ۷، ص ۱۱۴]
4.ر.ك: همان، ص ۲۴۰. [روض الجنان، ج ۷، ص ۱۹۴]
5.ر.ك: ج ۵، ص ۴۱۶.
6.ر.ك: ج ۳، ص ۳۶. [روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۷۸]