311
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

9. جمع آوردن كلمات عربى به سياق فارسى، كه از مدّتها پيش متداول بوده، در تفسير شيخ نيز استعمال شده و بسيارى از اسمهاى تازى به «ان» جمع بسته شد. جموع «خلقان» ۱ و «مرتزقان» ۲ و «مذكوران» ۳ و «وصيّان» ۴ و «مريضان» ۵ و «كافران» ۶ و «مجلّدان» در تفسير ابوالفتوح ديده مى شود.
اين نوع جمع، يعنى جمع بستن كلمات عربى به شيوه فارسى، در كتاب ترجمه و قصّه هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى نيز ديده مى شود. اينك نمونه اى چند از نيمه اوّل همين كتاب: مكاتبان (ص 331؛ آيه 61)، منافقان (ص 331، آيه 62)، خاصّگان (ص 348)، راويه ها (ص 350)، وعاها (ص 350)، محفّه ها (ص 437)، منجّمان (ص 451)، معبّران (ص 451)، خازنان (ص 455)، كيّالان (ص 459)، رسولان (ص 592)، و جز آنها.
در همين كتاب اخير الذكر جموع عربى را به همان صورت كه هست و با احتساب جمع بودن آنها، بدون افزودن علامت جمع «ها ـ ان» فارسى مى آورد. نظير جواهر (ص 437 و 583) يواقيت (ص 437 و 583) و حُلَلْ (ص 439 و 589) معجزات (ص 451) و كرامات (ص 451) و سماطين (ص 453) و تراجمه

1.مثال: «گفت: خلقان را حشر كنند، برهنه پا، برهنه تن، ختنه ناكرده». [روض الجنان، ج ۷، ص ۲۶، ۲۰۸، ۲۳۸]

2.مثال: «عبدالرحمن زيد اسلم گفت: جمله مرتزقان اند؛ يعنى روزى خواران (ج ۱، ص ۲۹). [روض الجنان، ج ۱، ص ۷۳]

3.ر.ك: ج ۲، ص ۲۱۰. [روض الجنان، ج ۷، ص ۱۱۴]

4.ر.ك: همان، ص ۲۴۰. [روض الجنان، ج ۷، ص ۱۹۴]

5.ر.ك: ج ۵، ص ۴۱۶.

6.ر.ك: ج ۳، ص ۳۶. [روض الجنان، ج ۱۰، ص ۱۷۸]


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
310

گشتند [به خيانت] آن دو تن كه ايشان اولى ترند به مال و مرده بيستند به جاى آن دو پيشين... (ص 187، آيه 110، نيمه اوّل).
مثال براى «اولى ترين»:
[اولى ترين گروهى به امر] آن كسانى [اند] كه ببرويدند [به خداى ايشان] و بنياميختند ايمان ايشان را به ستم [به شرك]... (ص 220، آيه 82، نيمه اوّل).
8. يكى ديگر از خصائص دستورى تفسير، استعمال فعل «استى» به هيئت نخستين خود مى باشد؛ چنان كه رودكى در قصيده معروف خود به مطلع:

بيار آن مى كه پندارى روان ياقوت نابستىو يا چون بركشيده تيغ پيش آفتابستى
عيناً هيئت ابتدايى «استى» را آورده، آن هم در مورد تشبيه. مورد استعمال صيغه «استى»، بعد از ادات تشبيه است و هنوز هم معمول مى باشد. «استى» صيغه دوم شخص مفرد مخاطب از مصدر «استن ۱ »، تا امروز به هيئت نخستين خود باقيمانده و در مورد تشبيه استعمال مى شود؛ ولى از صيغه هاى ديگر اين فعل صيغه مفرد غايب «است» نيز به صورت اوّليه باقى مانده كه در معناى خود به كار مى رود.
در تفسير شيخ فقط يك مورد، صيغه مفرد مخاطب «استى» براى تشبيه آمده و آن در ج 2، ص 173: ۲
«در مورد آيت چنان استى كه گروهى از سر تحكّم و تعذّر گفتند ما برويم».

1.استن [هستن] مصدر مفروض كه زمان حال «بودن» از آن صرف شود، اين چنين: استم، استى، است، استيم، استيد، استند. و گاه به جاى آنها: ام، اى، است. ايم، ايد، اند به كار برند. و نيز مشتقات اين مصدر در آخر صيغ از ماضى مطلق درآيدستم. فرهنگ فارسى دكتر معين، ج ۱، ص ۲۶۰.

2.روض الجنان، ج ۷، ص ۱۶.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115802
صفحه از 504
پرینت  ارسال به