ـ هاكِن» و نيز «هاگيتن» به معنى گرفتن و «هاگير» به معنى بگير در لهجه سمنانى و «هائيتن» به معنى گرفتن در لهجه طبرستان و «هاير» به معنى بگير در همين لهجه و «هاگتن (= گرفتن) و هاگته (گرفته است)» در لهجه شهميرزادى نشان مى دهد كه تغييرى در لهجه نواحى مزبور ظاهر نشده و به شيوه روزگار پيشين باقى مانده است.
اكنون گوييم كه شيخ در اثناى تفسير همين هيئت را عيناً حفظ كرده و پيشاوند «ها» را بر سر افعال در آورده است؛ مانند:
آن گه با او بگويند: «اقبض فيقبض»؛ هاگيرا و هاگيرد. بار ديگر گويند: «اقبض» او هاگيرد.
مثال ديگر:
«مردم دست به پشت او ها مى زدند و او را مى انداختند و او واپس مى نگريد» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 541). ۱
مثال ديگر:
رسول عليه السلام گفت: رها كنى تا بيايد. چون نزديك در آمد، حربه از دست حارث بن الصمه هاگرفت و حربه بر گردن او زد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 661). ۲
مثال ديگر:
«وَقالَ لاَتَّخَذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفرُوضاً»۳ ؛ گفت: يعنى شيطان هاگيرم از بندگان تو نصيبى به قدر مقطوع (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 48). ۴
از آثار نثر دوره اوّل (آوردن پيشاوند «ها» بر سر افعال) در اسكندرنامه هم آمده و