هم گاهى نون (به ندرت) و گاهى «ت» به جاى نون آمده و غالباً، چنان كه امروز نيز متداول است، «ن» يا «ت» از آخرش حذف شده؛ چون: «پاداش» كه در اصل پاداشت بوده است.
در تفسير شيخ كلمه «پاداشت» به همان صورت نخستين باقى مانده و به كار رفته است.
مثال:
«كَذلِكَ جَزاءُ الْكافِرِينَ»۱ ، پاداشت كافران چنين بود» (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 1، ص 308). ۲
مثال ديگر:
خداى تعالى در حقّ او اين آيت فرستاد و بيان كرد كه هر كس مؤمنى را بكشد به قصد، جزا و پاداشت او دوزخ باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 2، ص 26). ۳
مثال ديگر:
ايشان را جزا و پاداشت غرفه دهند؛ يعنى درجه بلند و غرفه جاى بلند باشد كه بر او دريجها باشد (تفسير ابوالفتوح رازى، ج 4، ص 10). ۴
در اين مورد شواهد بسيارى در كتاب ترجمه و قصه هاى قرآن از تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى وجود دارد كه محض مزيد استفادت، يكى دو مثال نقل مى شود:
«باد شاه روز شمار و قضا و جزا و پاداشت» (ص 1، آيه 3، از سوره فاتحه).
مثال ديگر:
و اگر ايشان ببرويدندى و پرهيزگارى كردندى، حقّا كه پاداشتى از نزد