از وى نيز به سير تكاملى دنبال شده است.
شيخ گاه به شيوه وعظ و تذكير و به سبك واعظانه، همچنان كه در تفسير و تبيين آيات، اين روش را اتّخاذ نموده و به كار برده، شعرهايى فارسى نيز بدين اسلوب آورده است؛ مثلاً در ج 1، ص 323 و 324 ۱ ، ده بيت شعر داراى وزن واحد و بر يك روش و اسلوب، ولى در دو مورد جداگانه در اثناى فصل و به مناسبت مقام آورده و به نظر مى آيد كه بيت ششم مطلع قصيده و پنج بيت اوّل پس از پنج بيت دوم باشد. اين ده بيت عبارت اند از:
تو را گر همى راه حق جويى اوّلطلب كرد بايد سبيل الرشادى
پس از نيستى زاد اين راه سازىكجا بهتر از نيستى هست۲زادى
صلاح تو در كشتن تو است وان گهصلاحى است اين مضمر اندر فسادى
نبينى كه پروانه شمع هر گهكه بر باطنش چيره گردد ودادى
برى گردد از خويش و بر صدق دعوىكند خويشى خويشتن چون رمادى
ايا مانده بر موجب هر مرادىشب و روز در محنت [و] اجتهادى
نه در حقّ خود مر تو را انزعاجىنه در حقّ خود مر تو را انقيادى
چو ديوانگان دايم اندر تفكّركه گويى مرا چون برآيد مرادى
ز بهر دو روز[ه] مقام مجازىبه هر گوشه اى كرده ذات العمادى
همانا بخواب اندرى تا بدانىكه ما را جز اين است ديگر معادى
اشعار در مقام ترجمه
مواردى است كه در ترجمه آيات قرآن به اشعار فارسى تمثّل مى جويد و گويى