331
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

اصولاً ترجمه آن آيات را به نظم پارسى مى آورد و به همين جهت تصوّر انتساب آن شعرها به شيخ قوى تر مى گردد. اين شعرها غالباً ساده و بدون پيرايه ادبى است و به نظر مى آيد كه سراينده آن در شاعرى قوى نبوده است.
اينك آن اشعار:
1. در ج 1، ص 339 ۱ ، در تفسير آيه: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللّهَ عَلى ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ»۲ گويد:
و از شأن منافق اين بود كه دو روى و دو زبان باشد. دو روى دارد: يكى با تو و يكى با خصم تو. دو زبان دارد: يكى با تو و يكى با دشمن تو.

مَن كانَ كَالطَّرسِ ذاوَجْهَينِ مِنْ سَفَهٍوَذاللسانَينِ فِيما قالَ مِن كَلِمِ
فَسَوَّدَنّ وَجْهَهُ كَالطِّرْسِ مُحْتَسِباًوَاضْرِبْ عِلاوَتَهُ بِالسَّيفِ كَالقَلَمِ
ترجمه:

هر كه چون كاغذ و قلم باشددو زبان و دو روى گاه سخن
همچون كاغذ سياه كن رويشچون قلم گردنش به تيغ بزن
ملاحظه مى شود كه اين قطعه در نهايت سادگى ساخته شده و تشبيهى كه در آن به كار برده، زيبا به نظر مى رسد و مى توان آن را به يكى از شاعران قرن پنجم و يا ششم منسوب دانست.
2. در ج 1، ص 393 ـ 394 ۳ در تفسير آيه: «وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً»۴ گويد:
و معنى آيه آن است كه چون زنان را طلاق دادى و ايشان عده به نزديك آخر رسانيدند، اگر رغبت باشد شما را كه به ايشان رجعت كنى، يكى بر

1.روض الجنان، ج ۳، ص ۱۵۳.

2.بقره (۲): آيه ۲۰۴.

3.روض الجنان، ج ۳، ص ۲۸۲ ـ ۲۸۳.

4.بقره (۲): آيه ۲۳۱.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
330

از وى نيز به سير تكاملى دنبال شده است.
شيخ گاه به شيوه وعظ و تذكير و به سبك واعظانه، همچنان كه در تفسير و تبيين آيات، اين روش را اتّخاذ نموده و به كار برده، شعرهايى فارسى نيز بدين اسلوب آورده است؛ مثلاً در ج 1، ص 323 و 324 ۱ ، ده بيت شعر داراى وزن واحد و بر يك روش و اسلوب، ولى در دو مورد جداگانه در اثناى فصل و به مناسبت مقام آورده و به نظر مى آيد كه بيت ششم مطلع قصيده و پنج بيت اوّل پس از پنج بيت دوم باشد. اين ده بيت عبارت اند از:

تو را گر همى راه حق جويى اوّلطلب كرد بايد سبيل الرشادى
پس از نيستى زاد اين راه سازىكجا بهتر از نيستى هست۲زادى
صلاح تو در كشتن تو است وان گهصلاحى است اين مضمر اندر فسادى
نبينى كه پروانه شمع هر گهكه بر باطنش چيره گردد ودادى
برى گردد از خويش و بر صدق دعوىكند خويشى خويشتن چون رمادى
ايا مانده بر موجب هر مرادىشب و روز در محنت [و] اجتهادى
نه در حقّ خود مر تو را انزعاجىنه در حقّ خود مر تو را انقيادى
چو ديوانگان دايم اندر تفكّركه گويى مرا چون برآيد مرادى
ز بهر دو روز[ه] مقام مجازىبه هر گوشه اى كرده ذات العمادى
همانا بخواب اندرى تا بدانىكه ما را جز اين است ديگر معادى

اشعار در مقام ترجمه

مواردى است كه در ترجمه آيات قرآن به اشعار فارسى تمثّل مى جويد و گويى

1.روض الجنان، ج ۳، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۵.

2.در متن «هست» آمده، و به نظر علامه قزوينى شايد «نيست» صواب باشد.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 114897
صفحه از 504
پرینت  ارسال به