347
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

چندى هست؛ چون رحمن الرحيم، و «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيّاكَ نَسْتَعِينُ» ، و... . و قولى ديگر آن است كه براى آنش مثانى خوانند كه در هر نمازى دو بار بايد خواندن. و قولى ديگر آن است كه براى آنش مثانى خوانند كه دو بار فرود آمد: يك بار به مكّه و يك بار به مدينه....
امّا شفا؛ ابوسعيد خدرى روايت كند كه رسول عليه السلام گفت: «فاتحة الكتاب شفاء من كلّ سم».
ابوسليمان روايت كند كه با رسول عليه السلام به غزايى بوديم. مردى به علّت صرع بيفتاد. يكى از جمله صحابه فراز شد و سورة فاتحة الكتاب در گوش او خواند، برخاست و تندرست شد و ما رسول عليه السلام بگفتم، گفت: «هى امّ القرآن و هى شفاء من كل داء».
امّا صلات؛ اخبار متظاهر است به اينكه اين سوره را رسول عليه السلام صلات خواند تا بدانند كه نماز درست نباشد، الاّ به اين سوره. ابوهريره روايت كرد از رسول عليه السلام كه گفت: خداى تعالى گفت: «قسمت الصلوة بيني و بين عبدي؛ يعنى سورة فاتحه نصفين: فنصفها لي و نصفها لعبدي و لعبدي ما سأل». گفت: من قسمت كردم نماز را، يعنى سوره فاتحة الكتاب را، ميان خود و ميان بنده ام دو نيمه: يك نيمه مراست و يك نيمه بنده مراست و بنده مراست آنچه بخواست. آن گه گفت: چون بنده گويد: «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» ، خداى تعالى گويد: حمدنى عبدى؛ بنده من حمد من گفت.
و چون گويد: «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» ، خداى تعالى گويد: اثنى علىّ عبدي؛ بنده من بر من ثناء گفت.
و چون گويد: «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» ، خداى تعالى گويد: مجدني عبدي؛ بنده من مجد من مى گويد.
و چون گويد: «إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيّاكَ نَسْتَعِينُ» ، خداى تعالى گويد: هذا بيني و


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
346

فاتحة الكتاب براى آنش خوانند كه اوّل كتاب است و افتتاح كتاب به اوست. پس چون بگشاينده است كتاب را كه خواننده گشايش قرائت به او كند و هر كس كه تيمّن و تبرّك خواهد ابتداى هر كار به او كند، فاتحه خواند او را. و گفته اند براى آنش فاتحة الكتاب خوانند كه اوّل سوره كه فرود آمد، اين سوره بود.
و امّ الكتاب و امّ القرآنش خوانند، براى انكه اصل كتاب است؛ چنان كه مكّه را امّ القرى خوانند، چون اصل زمين بوده است و مادر را امّ خوانند كه اصل فرزندان باشد و گفته اند براى آن امّ الكتاب خوانند او را كه امّ آن باشد كه مرجع و مقصد به او باشد: «من أمّ الشيء إذا قصده»؛ چنان كه سر را امّ الدماغ خوانند و معده را امّ الطعام خوانند كه جاى دماغ و طعام باشد. پس امّ به معنى معدن باشد بر اين وجه. و گفته اند كه امّ الكتابش براى آن خوانند كه امّ امام باشد و امام به معنى امّ آمده است، فى قوله تعالى: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»۱ ، اى بأمّهاتهم، على الأقوال. معنى آن باشد كه مقدّم قرآن است و جمله سور، چون تابع و تالى اند او را. و قولى ديگر آن است كه براى آن امّش خوانده كه امّ در كلام عرب رايت باشد كه بر بالاء سر امير لشكر بدارند و لشكر را ملجأ و مفزع و مفر به آن بود؛ چنان كه قيس بن الحطيم گفت:

نصبنا أمّنا حتى ابذعرّواوصاروا بعد ألفتهم شلالاً
اى مطرودين. چون مفزع اهل ايمان و قرآن در نماز و جز نماز، به اين سورة است، اين را امّ الكتاب خوانند....
امّا سبع مثانى اش براى آن خوانند كه هفت آيت است و در مثانى چند قول گفتند: يكى آنكه براى آنش مثانى خوانند كه الفاظ مثنّا و مكرّر در او

1.الاسرا (۱۷): آيه ۲۱.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115184
صفحه از 504
پرینت  ارسال به