355
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

وجود تعصّبات شديد مسلمين و مخالفتها و سرسختيهاى خلفاى عباسى، بيم آن مى رفت كه اگر با تدبير و حزم اقدام نشود، آتش اختلافات بار ديگر به وسيله خلفاء دامن زده شود و بنياد استقلال تازه ساز ايران متزلزل گردد. ۱
خردمندى و درايت پادشاه سامانى، اين مشكل بزرگ را از ميان برداشت؛ زيرا وى از ائمّه فقهاء و محدّثين خراسان، كه سمت پيشوايى جهان اسلام را داشته اند، جواز ترجمه را استفتاء و استعلام نموده و خوشبختانه چون ايشان همگى خراسانى، يعنى ايرانى و داراى روح ملّى و احساسات قومى بوده اند و به علاوه نفوذ معنوى و كمكهاى ذى قيمت سامانيان آنان را اداره مى كرد، لذا با هماهنگى كاملى كه با دولت آل سامان داشتند، به جواز ترجمه و تفسير قرآن به امر منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعيل سامانى (350 ـ 366ه )، از فقهاء و علماء بزرگ خراسان، ترجمه و تفسير قرآن به پارسى نيز استعلام گرديد و گروهى از بزرگان و استادان و فقهاء و محدثين و مفسّرين خراسان از شهرهاى ماوراء النهر ـ يعنى از بخارا، سمرقند، فرغانه، خوارزم، نيشابور، بلخ و مرو و جز آن كه هر كدام دارالعلم و قبّة الاسلام و مركز معارف اسلامى بوده اند ـ در بخارا جمع آمدند و پس از شور و تبادل نظر و رسيدگى به موضوع استفتاى پادشاه سامانى، به اجماع و اتّفاق آراء به ترجمه و تفسير قرآن به پارسى فتوا داده اند و همين كه جواز اين كار از پيشوايان دينى تحصيل گرديد، پادشاه سامانى، فرمانى خطاب به همان هيئت صادر نمود و آنان را مأمور كرد تا بزرگ ترين و كامل ترين تفاسير قرآن، يعنى تفسير بزرگ محمد بن جرير طبرى را كه تا آن زمان به عربى بود، به پارسى ترجمه كند. هيئت علمى و

1.در تاريخ بخارا، ص ۵۷، مذكور است كه در بعض از نقاط ايران به سبب دشوارى اى كه در تكلم به زبان عربى وجود داشت، نماز و آيات قرآن را در آغاز امر به فارسى گرداندند تا ايرانيان بدان خوى گيرند و عادت كنند.


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
354

فكرى و دينى و اقتصادى، كمتر توانستند يك دولت مستقلّ ملّى كامل عيارى به وجود آورند و نفوذ سياسى و معنوى و ادبى اعراب را به كلّى در ايران ريشه كن و نابود سازند؛ چه اينكه اصولاً به صلاح آنها نبود كه دست به چنين كار مهمّى بزنند؛ زيرا خراسان از رقيّت خلفاى عبّاسى بيرون آمده بود و مجدداً بنياد استقلال و سلطنت ايرانى در آن سامان نهاده شد. امّا نفوذ معنوى اعراب، يعنى نفوذ ديانت اسلام، همچنان در خراسان باقى بود، ولى از سياست به كلّى تفكيك شده و خليفه در حقيقت رياست روحانى را بر عهده داشت و سامانيان خود با تشكيل سلطنت، اسلام را از سياست جدا و خليفه را از آن مقام سابق خلع كرده بودند. امّا انديشه مسلمانى خراسانيان، كه به ناچار از قرآن و احاديث تبعيّت مى كرد و آن دو نيز جز به زبان تازى وجود نداشت، هماره آنان را مشغول مى داشت و به علاوه شروح و تفاسير قرآن نيز به زبان عربى بوده و ايفاء و اجراى مذهبى جز با الفاظ تازى ميسّر نبوده، كه به اين جهات اعتبار زبان قرآن كماكان باقى و برقرار بود و همچون صخره عظيمى در راه توسعه و پيشرفت و رواج زبان پارسى اظهار وجود مى كرد و ترويج آن را دستخوش وقفه و ضعف مى داشت.
بنابراين مشكلات بود كه شاهان سامانى در مقام يافتن راهى براى علاج و رفع دشواريهاى اساسى موجود برآمدند و به اين فكر افتادند كه اگر زبان پارسى را در امور دينى سرايت دهند و قرآن و احاديث را به فارسى ترجمه و تفسير نمايند و معاملات و عبادات و مخصوصاً نماز را به زبان پارسى معمول و متداول كنند، به زودى توفيق كامل در راه تحقّق آرمان ملّى خود، كه محو و فناى زبان تازى است، احراز خواهند نمود؛ زيرا در اين صورت، زبان پارسى در كليّه شئون و رشته هاى زندگانى ملت سريان پيدا مى كند و آخرين آثار و نفوذ اعراب در ايران راه زوال را در پيش مى گيرد و چون اين كار مى بايست با ترجمه و تفسير قرآن شروع شود لذا با

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115179
صفحه از 504
پرینت  ارسال به