357
تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1

اكنون ديباچه تفسير طبرى را، كه متضمّن شرح استفتاى پادشاه سامانى از علماء و فقهاى خراسان درباره تجويز ترجمه قرآن و تفسير آن به پارسى و نيز اجتماع علماى خراسان در بخارا و صدور فتواى بر جواز ترجمه قران به فارسى و چگونگى ترجمه آن به وسيله هيئت دانشمندان و مفسّرين و نام ايشان و حذف اسنادات آن است، به عنوان نمونه نخستين تفسير پارسى، كه در عين حال كهنه ترين سبك نثر پارسى و دومين نثر موجود به زبان فارسى است، در ذيل نقل مى كنيم:

ديباچه ترجمه تفسير محمد بن جرير الطبرى

اين كتاب تفسير بزرگ است از روايت محمد بن جرير الطبرى رحمه الله، ترجمه كرده به زبان پارسى درى، راه است، و اين كتاب را بياوردند از بغداد. چهل مُصحَف بود، نبشته به زبان تازى و به اسنادهاى دراز بود و بياوردند سوى امير سديد مظفر ابوصالح منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعيل(رحمة اللّه عليهم اجمعين). پس دشخوار آمد بر وى خواندن اين كتاب و عبارت كردن آن به زبان تازى. و چنان خواست كى مرين را ترجمه كنند به زبان پارسى، پس علماى ماوراء النهر را گرد كرد و اين از ايشان فتوا كرد كى روا باشد كما اين كتاب را به زبان پارسى گردانيم؟ گفتند: روا باشذ خواندن و نبشتن تفسير قرآن به پارسى، مر آن كس را كه او تازى نداند، از قول خداى عزّوجلّ كى گفت: «وَما اَرسَلنا مِن رَسُولٍ إِلاّ بِلِسان قَومِهِ»۱ ؛ گفت: من هيچ پيامبرى را نفرستادم، مگر به زبان قوم او، و آن زبانى كه ايشان دانستند، و ديگر آن بُوَذ كاين زبان پارسى از قديم باز دانستند، از روزگار آدم تا روزگار اسماعيل عليه السلام و همه پيامبران و ملوكان زمين به پارسى

1.ابراهيم (۱۴): آيه ۴ .


تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
356

دينى مذكور، بر اثر كمكهاى مادّى و معنوى دولت سامانى، با معاضدت فكرى و قلمى يكديگر، آن تفسير نفيس را كه در چهل مجلّد تأليف شده بود، به سبك شيوا و شيوه اى ساده و اسلوبى نغز به نثر پارسى درى ترجمه نموده و به سبب حذف اسنادات آن، كه براى خواننده ايرانى هيچ گونه ارزشى نداشت، آن كتاب بزرگ در هفت مجلّد ترجمه و آماده گرديد.
ترجمه و تفسير طبرى كه در حدود سال 352ه . در زمان منصور بن نوح سامانى فراهم شده، ظاهراً قديم ترين تفسير به زبان پارسى است و از آن پس، نگارش تفاسير پارسى و كتب مذهبى و فقه اسلامى به پارسى رواج يافت و چند تن از مفسّران و فقهاء و محدّثين بزرگ تفاسير و كتب نفيس ديگرى به پارسى تأليف كردند؛ از آن جمله تفسير سورآبادى از ابوبكر عتيق بن محمد سورآبادى و ديگر تفسير شاهپور از عمادالدين ابوالمظفر طاهر بن محمد الاسفراينى (م 471ه . كه به نام تفسير طاهرى و تاج التراجم تفسير القرآن الاعاجم نام دارد و بعد تفسير ابونصر احمد بن حسن سليمانى الزاهدى است كه به تفسير زاهدى معروف است. و در اواخر اين دوره درخشان ادبى و پايان آن، كه قرن و مصادف با حمله وحشيان تاتار است، تفسير كامل ديگرى به پارسى در بيست مجلّد به نام روض الجنان و روح الجنان تأليف استاد بزرگ شيخ ابوالفتوح رازى است.
ترجمه تفسير طبرى، پس از مقدّمه قديم شاهنامه فردوسى، كه به موجب آخرين تحقيقات علمى عبارت از قطعه اى از ديباچه شاهنامه منثور ابومنصورى است كه به وسيله هيئت مؤبدان دانشور در طوس نگارش يافته و تاريخ نگارش آن نيز شش سال بر ترجمه تفسير طبرى مقدّم است، به عنوان قديم ترين سبك نثر پارسى درى شناخته شده كه 1025 سال پيش در پايتخت خراسان، يعنى شهر بخارا، نگارش يافته است.

  • نام منبع :
    تحقيق در تفسير ابوالفتوح رازي ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 115147
صفحه از 504
پرینت  ارسال به